ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
دنیای رامونا
(Ramona's World)
نویسنده:
بورلی کلیری
(Beverly Cleary)
ترجمه:
احمد کساییپور
ناشر:
هرمس
سال نشر:
1401
(چاپ
6
)
قیمت:
78000
تومان
تعداد صفحات:
220
صفحه
شابك:
978-964-369-164-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'دنیای رامونا':
رامونا امسال به کلاس چهارم میرود. از اون مهمتر اینکه چند وقتی است صاحب یک خواهر کوچولو هم شده بود و بخاطر این مساله خیلی هیجانزده بود. او منتظره که مدرسهها زودتر باز بشوند تا بتونه برای دوستاش از خواهر جدیدش بگه. اما مطابق معمول با شروع مدرسه، دردسرهای رامونا هم شروع میشه. او همچنان توی دردسر میافته و گاهی پیش خودش فکر میکنه شاید بهتر بود اصلا بزرگ نمیشد!
داستان با این جملات آغاز میشود:
"رامونا کوئیمبی نه ساله بود. موهای قهوهای داشت و چشمهای قهوهای، دندان کرمخورده هم نداشت. یک مادر داشت و یک پدر و یک خواهر بزرگتر به اسم بئاتریس، که توی خانه بیزوس صدایش میزند، و - رسیدیم به قسمت هیجانانگیز ماجرا - یک خواهر نوزاد به اسم روبرتا، هم اسم پدرش، رابرت کوئیمبی.
رامونا وقتی به روبرتای خفته نگاه میکرد سراپا حیرت میشد: "ناخنهای کوچولوش را ببین. با آن ابروهای کوچولو. یک آدم کامل، ولی کوچولو."
رامونا بیصبرانه منتظر روز اول مدرسه بود که بتواند خبر تولد خواهر نوزادش را به همه بدهد. بالاخره آن روز رسید. یک روز گرم ماه سپتامبر بود و رامونا، تر و تمیز و مرتب، کیف ناهارش را گرفت دستش و لیلیکنان و ورجه وورجهکنان خرچ خرچ از وسط برگهای خشک روی پیادهرو راه افتاد. هنوز خیلی زود بود، خودش میدانست، ولی رامونا از آن دخترها بود که همیشه زود راه میافتند، چون ممکن بود اتفاقی بیفتد که دلش نمیخواست از دستش بدهد. تا اینجا که کلاس چهارم داشت بهترین سال زندگیاش از آب درمیآمد ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!