ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
به همسرم جودی
نویسنده:
ثریا جولقانی
ناشر:
پیدایش
سال نشر:
1386
(چاپ
1
)
قیمت:
2500
تومان
تعداد صفحات:
192
صفحه
شابك:
978-964-349-535-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 30 نفر
امتیاز كتاب:
(1 امتیاز با رای 1 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'به همسرم جودی':
اگر کتاب "بابا لنگدراز" را خوانده باشید، میدانید که آن کتاب مجموعه نامههای جودی آبوت به مرد نیکوکار و ناشناسی است که پرداخت هزینههای تحصیل او را تقبل کرده و در مقابل از جودی خواسته تا هر هفته برایش یک نامه بنویسد و در نامههایش از اوضاع و اتفاقات زندگیاش برای او تعریف کند. جودی آبوت هم چون اسم این مرد نیکوکار را نمیدانست، از همان نامه اول او را "بابا لنگدراز" نامید و نامههایش را برای این شخصیت نادیده نوشت.
نامههای جودی هیچوقت در از سوی "بابا لنگدراز" جواب داده نمیشد (این جزو قرار و مدار بینشان بود). اما حالا در کتاب "به همسرم جودی"، نویسنده نامههایی از قول "بابا لنگدراز" برای جودی نوشته و تلاش کرده تا با این نامهها، به هریک از نامههای جودی در کتاب "بابا لنگدراز" پاسخی بدهد.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"جروشای نازنین
نامهی تو مرا کاملا بهتزده کرد. هرگز گمان نمیکردم که در سن 32 سالگی، نقش پدر دختری 18ساله را بازی کنم؛ آن هم منی که پدر نداشتهام و از نزدیک لمس نکردهام که یک پدر خوب چگونه باید نقشش را ایفا کند. با خود گمان میکردم که سالهای زیادی تا پدر شدن فاصله دارم و تا آن زمان حتما شرایط یک پدر را کسب خواهم کرد، اما هماکنون بیآنکه خود بخواهم پدر شدهام، پدری بیتجربه و خام که خود بیش از دیگران نیازمند محبت است تا خلا سالهای بیپدری را پر کند. اما شاید تو فرشتهی نجاتی هستی که مرا به میانهی میدان کشاندهای. گویا بازی به ناگهان و با حرکت من و واکنش عجیب تو شروع شده است. شاید من از تو صداقت، ایستادگی و مبارزه را بیاموزم و آنگونه که خود گفتهای: خوشحالی که پس از سالها بیپدری و بیمادری، ناگهان کسی پیدا شده که میتوانی به او تعلق داشته باشی ..."
نظر كسانی كه كتاب را خواندهاند:
پرنيان سجادپور:
کل کتاب نصیحت های بابالنگ دراز بود!! و این گونه کتاب خیلی خسته کننده می شود!