شناسنامه محصول
وقتی به من می‌رسی
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

وقتی به من می‌رسی

(When You Reach Me)
نویسنده: ربکا استید (Rebecca Stead)
ترجمه: کیوان عبیدی آشتیانی
ناشر: افق
سال نشر: 1399 (چاپ 8)
قیمت: 39000 تومان
تعداد صفحات: 274 صفحه
شابك: 978-964-369-683-2
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 18 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (4.5 امتیاز با رای 2 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'وقتی به من می‌رسی':

میراندا و سال دو تا دوست صمیمی هستند. اونها که هر دو در شهر نیویورک زندگی می‌کنند، محله‌شون را خوب می‌شناسند و می‌دانند رفتن به کدام قسمت‌هایی از شهر براشون خطری نداره و باید از کدام محله‌ها دوری کنند.
اما وقتی پسربچه دیگری در خیابان با سال کتک‌کاری می‌کنه، همه چیز شکل عجیب و غریبی به خودش می‌گیره. اول اینکه سال دیگه دیگه مثل سابق با میراندا صمیمی نیست و حاضر نیست با اون وقت بگذرونه. کلید اضافی آپارتمانشون هم که مادر برای روز مبادا یکجایی توی راهرو مخفی کرده، ناپدید می‌شه. اما از همه مهم‌تر یادداشت‌هایی هستند که یکی یکی به دست میراندا می‌رسند و نویسنده آنها از اتفاقاتی خبر داره که هیچکس نباید از آنها خبر داشته باشه! با خواندن این یادداشت‌ها میراندا متوجه میشه که یکی از اطرافیانش ممکنه ناخواسته بمیره و این فقط اوست که می‌تونه از این اتفاق جلوگیری کنه ...
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"بالاخره مامان امروز کارتش را گرفت. روی آن با حروف درشت نوشته شده تبریک و در بالاترین قسمتش نشانی استودیوی شماره‌ی 15 تلویزیون در خیابان 58 غربی به چشم می‌خورد. بعد از سه سال تلاش، بالاخره موقق شد. قرار است یکی از شرکت‌کننده‌های برنامه‌ی 20،000 دلاری پیرامید باشدکه مجری آن دیک کلارک است.
روی کارت، فهرست چیزهایی است که باید با خودش ببرد. چند دست لباس اضافه که اگر برنده شد از آن‌ها در مراحل بعدی نمایش استفاده کند. وانمود می‌کنند مرحله‌ی دوم مسابقه روز بعد ضبط شده اما در واقع ساعت پنج بعدازظهر همان روز ضبط می‌شود. بردن سنجاق سر اختیاری است ولی حتما مامان چند تایی با خودش برمی‌دارد. مامان برخلاف من موهای قرمز و تاب‌داری دارد که وقتی دورش می‌ریزد، صورت آمریکایی کوچک و کک‌مکی‌اش را می‌پوشاند.
و پایین کارت خیلی بدخط با خودکار آبی، تاریخ مسابقه نوشته شده: 27 آوریل 1979، درست همان‌طور که تو گفتی ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!