بخريد و بخوانيد ...
فارنهایت 451
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

فارنهایت 451

(Fahrenheit 451)
نویسنده: ری برادبری (Ray Bradbury)
ترجمه: مژده دقیقی
ناشر: ماهی
سال نشر: 1403 (چاپ 6)
قیمت: 175000 تومان
تعداد صفحات: 181 صفحه
شابك: 978-964-209-366-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 64 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (3.56 امتیاز با رای 9 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'فارنهایت 451':

داستان در جهانی اتفاق می‌افتد که خواندن یا داشتن کتاب در آن جنایتی بزرگ محسوب می‌شود، این مشخصات جامعه‌ای است که تحت ستم یک نظام سیاسی است. شهروندان این جامعه را افرادی مجهول‌الهویه و نابالغ تشکیل می‌دهند. قرص‌های شادی‌بخش و داروهای مسکن و خواب‌آور که نسیان‌آور نیز هستند با صفحه‌های بزرگ ویدیویی بر دیوارهای منازل هرگونه دغدغه‌ای را برطرف می‌کنند. آزاداندیشی در این جهان ممنوع و خطرناک است زیرا تعادل جامعه را مختل و اشخاص را ضداجتماع بار می‌آورد، کتاب و هرچه خواندنی است عامل اصلی این انحراف شناخته می‌شود. مسؤلیت بازیابی و سوزاندن کتاب‌های باقی‌مانده در این نظام به عهده آتش‌نشانی است. از آن‌جایی‌که خانه‌های این شهر تخیلی ضدآتشند، کتاب‌های یافته را در همان محل اختفا به آتش می‌کشند.

مونتاگ، قهرمان داستان، آتش‌نشانی است که از کار خود لذت می‌برد. کار او سوزاندن کتاب‌های ممنوع است و از قضای روزگار تمام کتاب‌ها ممنوع هستند. روزی او با کله‌ریس مک‌کله‌لن ملاقات می‌کند و کله‌ریس به او می‌فهماند که زندگی‌اش آنطور که فکر می‌کرده شاد نیست ... (خلاصه داستان از وب سایت ویکی‌پدیا برگرفته شده است)

داستان با این جملات آغاز می‌شود (ترجمه علی شیعه‌علی):

"چه لذتی است دیدن آتشی که همه‌چیز را می‌خورد، سیاه می‌کند و به نابودی می‌کشاند. مرد لوله پیچ‌خورده بلندی در دستانش دارد که مثل یک افعی بزرگ دور سرش جمع می‌شود و دستانش تبدیل به دستان مسحورکننده رهبر ارکستری می‌شوند که تمام سمفونی‌های اندوهناک و سوزان برجسته تاریخ را می‌نوازند. کلاه‌خودش که عدد 451 را بر تن سرد و بی‌روح خود می‌بیند را بر سر دارد. چشمانش آتشی سرخ در خود دارند و آکنده از اندیشه آینده هستند. مرد تلنگری بر آتش‌زنه می‌زند و خانه آتش‌افکن پر می‌شود تا آسمان عصرگاهی را سرخ و زرد و ساه بسوزاند ..."

داستان با این جملات آغاز می‌شود (ترجمه مژده دقیقی):

"چه لذتی داشت سوزاندن!

چه لذت نابی داشت تماشای اشیایی که در کام شعله‌های آتش فرو می‌رفتند و سیاه و دگرگون می‌شدند! سرشیلنگ برنجی را در مشت می‌فشرد و این اژدرمارِ غول‌پیکر نفتِ زهرآگین خود را بر دنیا می‌پاشید. خون در شقیقه‌هایش می‌کوبید و دست‌هایش مانند دست‌های رهبر ارکستر حیرت‌انگیزی همه‌ی سمفونی‌های به‌آتش‌کشیدن و سوزاندن را برای فروریختن ژنده‌پاره‌ها و ویرانه‌های زغال‌شده‌ی تاریخ اجرا می‌کرد. بی‌هیچ احساس و عاطفه‌ای کلاه ایمنی‌اش را با شماره‌ی نمادین 451 بر سر گذاشته بود و در چشمانش، از فکر اتفاقی که قرار بود بیفتد، شعله‌های نارنجی‌رنگ می‌رقصیدند. دگمه‌ی شعله‌افکن را فشرد و خانه در میان شعله‌های حریصی که آسمان شب را با رنگ‌های سرخ و زرد و سیاه به آتش می‌کشیدند، از جا جهید ..."

اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را می‌توانید اینجا بیابید.

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 مهدي حسابي:  فوق‌العاده بود. خیلی لذت بردم. اولش بسختی با فضاش ارتباط برقرار کردم ولی بعد برام جا افتاد. مطالعه این کتاب دائما منو یاد کتاب "تنهایی پر هیاهو – بهومیل هرابال" می‌انداخت. با وجود اینکه بیش از ده روز از تموم کردن کتاب می‌گذره هنوز پس‌لرزه‌هاش رو تو ذهنم احساس می‌کنم. هنوز بهش فکر می‌کنم.

 فاطمه عارف‌نژاد:  جالب، متفاوت، متفکرانه، قوی، شاید با ترجمه‌ای متوسط. توصیف من از این کتاب اینطوریه!

 محمد موحدي:  اولین کتابی بود که از لحاظ ظاهری سالم بدستم رسیده بود!هر 2 جیره قبل بسته رو تو پست باز کرده بودن و برای همین کتاب یا مچاله می‌شد یا پاره!
کتاب جالبی بود. به جورایی آدم رو یاد 1984 می‌انداخت. تو هر دو کتاب فضایی توصیف شده بود یه جورایی یکسان بود. هر دو حکومت می‌خواستند حقیقت رو مخفی کنن و مردم هم اینو ندانستن رو دوست داشتن!

 صفورا زواران حسيني:  سوژه و سبک و ساختار نوشتار متفاوت و جالب بود. ترجمه دست‌اندازهایی دارد که‌ حدس می‌زنم به خاطر ممیزی باشه.

 كيوان سيار كاوردي:  از ترجمه ی کتاب راضی نبودم

 هادي سيوف:  موضوع جالبی داشت و برای من که زیاد اهل کتابهای علمی-تخیلی نیستم یه چیز متفاوت بود. فضای تاریک عصری که داستان در ان روایت میشه مورد انتقاد نویسنده قرار گرفته بود و داستان سرشار از استعارات بود. تجربه خوبی بود اما این کتاب مطابق با سلیقه من نبود.