درباره كتاب 'کاپیتال مارکس: راهنمایی برای خواندن "سرمایه"':
جلد اول کاپیتال نخستینبار در سال 1867 منتشر شد. در این کتاب، ماحصل بیست سال اندیشه مارکس در باب سرمایهداری به شیوهای بدیع گردآوری شده است.
کاپیتال نقدی است بر خود سرمایهداری. بهواقع، هدفِ این کتاب انتقاد از این یا آن نوعِ خاص از سرمایهداری نیست. درعوض، هدف مارکس شناسایی آن دسته از ویژگیهای ذاتی سرمایهداری است که سرمایهداری را سرمایهداری کردهاند. فارغ از اینکه این سرمایهداری در کدام کشور و در چه برههای از تاریخ رشد کرده باشد. برای همین هم کاپیتال ضرورتا یک تحلیل سراسر انتزاعی و کلی است - یکی از دلایل دشواری خواندنِ این کتاب هم همین است.
دلیل دیگر این دشواری آن است که نقدِ نافذِ این کتاب بر سرمایهداری، درست به همان سیستمی حمله میکند که شما، خواننده عزیز، و من، نویسنده این کتاب، درون آن رشد کرده و اجتماعی شدهایم. برای همین هم، ممکن است برخی اوقات فکر کنیم کاپیتال خوانشی نامعقول از وقایع به دست میدهد، چرا که بسیاری از مفروضات عقل سلیم ما را نمیپذیرد، یعنی همان مفروضاتی که معمولا نهادهای حاکم بر ما بازتولیدشان میکنند.
سرمایهداری یک نظام اقتصادی و اجتماعی است که تقریبا در یک بازه زمانی چهارصد ساله رشد کرده و بالیده است. از زمان انتشار کاپیتال سرمایهداری کوشیده است تا اشتباه یا بیربطبودن انتقادات مارکس را اثبات کند، اما این کتاب همواره برای هر نسلی که میخواهد جهان پیرامونش را بفهمد، ابزارهایی در چنته دارد. امروزه سرمایهداری در سراسر جهان حضوری کمابیش تاموتمام دارد و تقریبا نمیتوان در مورد تسلط بیچونوچرایش شک و تردیدی به خود راه داد. پس با این وصف، چه لزومی دارد که ما همچنان کتاب مارکس را بخوانیم؟
به این دلیل که، اغلب مردم جهان، حتا شده در حدِ یک تصور مبهم، حس میکنند که بعضی چیزهای این جهان آنقدرها که بایدوشاید، بسامان نیستند. با اینهمه، برای بسیاری از مردم، درگیری بشر با مشکلات عظیمی که با آنها دست به گریبان است، خیلی بیشتر از یک تصورِ مبهم است. کاپیتال مارکس شرح بهغایت نظاممندی است در خصوص اینکه چرا اوضاع بدین منوال است ... (برگرفته از مقدمه نویسنده کتاب)