درباره كتاب 'برخوردها در زمانه برخورد':
... این کتاب را من در سال 1336 به پایان آوردم. میشد آن را از زیر ساطور دوره سیاه تیمور بختیاری کمابیش سالم به در آورد ... اما متن آن، به گمانم، ضرر میزد به اعتبار خطاکار یک استاد که به حد شگفتانگیزی عقل، و بسط رتبه استادی را وا داده بود به کارها و مسائل دیگر و مخدوش، تا صنعت سنگینی را اداره کند. اما در حال آماده گردیدن کتاب جریانی را هم به راه انداخته بود که من در آمدن احتمالی کتاب را نوعی لطمهرساندن به عزت، و به کار و کفایت کار او دیدم. و نکردم. بیست سالی بعد هم که وضع تا حدی بازتر در حساب میآمد باز اندیشیدم در آوردن کتاب صدمهیی باشد به کارهای مهمتر، و در نتیجه به رتبه ظاهر قدرتمندی که میپنداشت گرفته است، و کارهای اساسیتری که اجتماع در جلو دارد و بیفتد توی گود کسانی که تکلیف و حد فکر و قضاوتشان را میشد دانست و بیشتر مردمان صدادار ندانستند - تا بعد، امروز، دیر، دانستند. کتاب پیش خودم ماند تا آن زمان که در آید، هرجا که درآید. و وقتی که درآید جایی خواهد داشت در شرحِ نحوه رفتار و فکرِ آن روزگارِ جماعت - و همچنین همین روزگار.
من تقصیر کار بودهام که در آن روزها بیخود ملاحظه کردم، اگرچه گفتهها وقتی که فکر میکنی مثبتاند خواهی دید که نشنیده میمانند - الا وقتی که با دروغ و تهمت و چرکی درآمیزند ... تا با خطاهای حس و فهم عام بسازند. خطای حس و فهم همیشه عادی است و هرچه که عادی است زودتر پذیرای سستی و نقص است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)