درباره كتاب 'کلکسیونر':
فردریک کلگ جوانی ساکت و گوشهگیر است که شغلی معمولی در شهرداری شهر دارد و اوقات فراغتش را با جمعآوری و خشک کردن پروانهها میگذراند. او دورادور عاشق دختر زیبایی به نام میراندا گری است. میراندا دختر شاد و سرزندهای است که دانشجوی هنر است و از نظر اجتماعی زندگیاش کاملا با زندگی فردریک تفاوت دارد.
فردریک بصورتی کاملا تصادفی ثروتمند میشود. او با پولی که بدست آورده خانهای در نقطهای دورافتاده میخرد و میراندا را میدزدد و با خود به این نقطه پرت میبرد. او امیدوار است موفق شود علاقه میراندا را به خود جلب کند و ...
داستان در دوبخش از قول دو راوی روایت میشود. در قسمت اول کتاب، راوی ماجرا فردریک کلگ است و در قسمت دوم خواننده با خواندن یادداشتهای روزانه میراندا با روایت او از این اتفاق نه چندان خوشاید آشنا میشود.