بخريد و بخوانيد ...
مغازه‌ی خودکشی
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

مغازه‌ی خودکشی

(The Suicide Shop)
نویسنده: ژان تولی (Jean Teulé)
ترجمه: احسان کرم‌ویسی
ناشر: چشمه
سال نشر: 1403 (چاپ 100)
قیمت: 120000 تومان
تعداد صفحات: 114 صفحه
شابك: 978-600-229-881-2
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 26 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (4.29 امتیاز با رای 7 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'مغازه‌ی خودکشی':

... داستان درباره‌ی یک دکانِ فروش ابزار و ادواتِ خودکشی است. همه‌جور خنزرپنزری در آن یافت می‌شود. از انواع سم تا طناب‌های دار، از انواع سلاح‌های کمری مناسب برای انتحار تا ویروس‌های کشنده. یک فروشگاه منحصربه‌فرد در زمان و مکانی نامعلوم. رمان گره خورده است به نام برخی از مهم‌ترین چهره‌های ادبی و هنری که خود را کشته‌اند؛ میشیما، مرلین مونرو، ونسان ونگوگ و ... تقاضا بسیار زیاد است. تا این که روزی پسری وارد این مغازه می‌شود و با خودش تحولی به همراه می‌آورد. این روند پیش می‌رود تا سطرهای پایانی کتاب که ناگهان ضربه‌ای خردکننده به مخاطب وارد می‌شود، ضربه‌ای که غیرقابل‌پیش‌بینی است ... رمانِ مغازه‌ی خودکشی از درخشان‌ترین آثار فانتزی سیاهی است که در دو دهه‌ی گذشته در جهان نوشته شده است. حضور متراکم مرگ، تلاش برای ساختن امید به زندگی، نبردی نمادین و مملو از شوخی‌های ظریف که در نهایت قرار است خواننده را میخ‌کوب کند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

"نور آفتاب اصلا درون این مغازه‌ی کوچک رخنه نکرده بود. تنها پنجره‌ی مغازه سمت چپِ درِ ورودی با کاغذ و مقوا پوشیده شده و یک لوح اعلان هم روی دستگیره‌ی در آویزان بود.

نور لامپ‌های مهتابیِ سقف روی پیرزنی افتاده بود که داشت به سمت بچه‌ای می‌رفت که در کالسکه‌ای خاکستری بود.

"آه! داره می‌خنده."

مغازه‌دار، زن جوان‌تری که کنار پنجره رو به صندوق نشسته و حساب‌هایش را بررسی می‌کرد، با اعتراض گفت: "پسر من می‌خنده؟ نخیر خانم، فقط داره شکلک درمی‌آره. آخه چه دلیلی داره تو این دنیای نکبت لبخند بزنه؟"

بعد دوباره سر حساب‌وکتابش برگشت، ولی پیرزن همچنان دور کالسکه‌ی بچه می‌چرخید. قدم‌های ناشیانه و عصایش او را مضحک جلوه می‌داد. چشمانش آب‌مروارید داشت، ولی آن چشم‌های تیره و غمگین و مرده‌وار به‌آن‌چه دیده بود یقین داشتند ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 سپهر ايمانيان:  خوب بود

 فاطمه گيوي:  زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت می‌گذرونه. این ماییم که بهش ارزش می‌دیم. با همه‌ی کمبودهایی که این دنیا داره، زیبایی‌های خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمی‌شه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمه‌ی پر لیوان رو ببینیم.... کتابی بدیع و به شکل غیرمنتظره‌ای گزنده

 هادی جافری:  عالی بود

 هادي جافري:  خیلی خوب بود

 مژگان حسيني:  زاویه بدیعی به زندگی و مرگ است.

 محمود اسلاميان:  مرگ، تنها واقعیت غیر قابل تغییر زندگی است و پایان اجتناب‌ناپذیر آن، اما مرگ خودخواسته چیزی نیست که طرفداران زیادی داشته باشد، حتی در شهری بی در و پیکر مثل شهر مذاهب فراموش شده ... کتابی تاریک با بارقه‌هایی از روشنایی و پایانی غافل‌گیرکننده در جملات آخر ... منم اگه جای نویسنده بودم همین پایان‌بندی، وسوسه‌ام می‌کرد

 نيما سيفي:  کتاب خوبی بود - داستان سورئال جالب و متن روانی داشت.