متن کتاب با این جملات آغاز میشود:
"من در اول مهر 1287 شمسی، مطابق با 23 سپتامبر 1908 میلادی در لاهیجان به دنیا آمدم. پدرم مالک دو ده بود و با اجاره آن دو ده زندگی میگذراند. در نزدیکیهای لاهیجان پدرم مقداری زمین داشت که به من و خواهرم منتقل کرده بود؛ در قسمتی از این زمینها یک باغ چای وجود داشت. من و خواهرم از یک مادر هستیم و مادرم از قرار معلوم در زمان زایمان خواهرم فوت کرده بود. اختلاف سن من با خواهرم دو سال است. بعد از فوت مادرم، پدرم زن دیگری گرفت که از او یک خواهر دارم. نامادریم نمیدانم در چه موقع و به چه علت فوت کرد.
پس از دوره طفولیت شش ساله، در مهرماه 1293 برای تحصیل به دبستان حقیقت، تنها دبستان شهرستان لاهیجان رفتم و در سال اول نامنویسی کردم. دبستان حقیقت را مالکان لاهیجان تاسیس کرده بودند و مخارج دبستان توسط آنها تامین میشد. در آن زمان دبستان به اندازه کافی وجود نداشت و اغلب مکتبخانه بود که به وسیله یک نفر زن یا مرد اداره میشد که تنها خواندن و نوشتن یاد میدادند. دبیرستان نیز اصلا وجود نداشت؛ مگر در تهران که آن هم تعداد یک یا دو دبیرستان بیش نبود ..."