فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"وینستون لئونارد اسپنسر چرچیل دوشنبه سیام نوامبر 1874 در منزل دوک مارلبرو در کاخ بلنهایم در محله آکسفوردشایر انگلستان به دنیا آمد. مادرش جنی چرچیل فرزند بانکدار نیویورکی متمولی به نام لئونارد جرومی بود. لئونارد جرومی اهل زدوبندهای سیاسی و اقتصادی در نیویورک بود، که دو بار سرمایهاش را در بازارهای بورس آمریکا از دست داد و مجددا روی پای خود ایستاد. او مشاغل مختلفی، از جمله راهاندازی سازمانهای مشاوره اقتصادی، تا فروش قایقهای بادبانی را در کارنامه کاری خود داشت و در جنگ داخلی آمریکا، از طرفداران و حامیان سرشناس نیروهای جبهه شمال بود. در حالی که جرومی در آمریکا به سر میبرد، کلارا، همسر جرومی و مادربزرگ مادری وینستون چرچیل، به همراه سه دخترش سالهای سال در پاریس اقامت گزید و در آرزوی ازدواج دخترانش با خاندان اشرافی فرانسوی سوخت. بنا بر بسیاری از گفتهها و شنیدهها مادربزرگ کلارا اهل یکی از شش قبیله معروف سرخپوستان آمریکایی به نام "ایرکوا" بوده است. البته ممکن است این امر ادعایی بیش نباشد، اما آنقدر قوت داشت تا نسلبهنسل به گوش وینستون چرچیل هم برسد، چرا که چرچیل در هشتادوپنجسالگی به پزشک معالجش، که برای معاینه او به ملاقاتش آمده بود، گفت که او از نسل سرخپوستان ایکوایی آمریکاست ..."