عبدالله عقيلزاده: در فرهنگ روزمره اصطلاح خاک خوردن مساوی هست با فرسودگی کهنگی خرابی و حتی گاه از کار افتادگی! ما اسباب و اثاثیه خاک گرفته منزل رو عوض میکنیم! رفاقتهای خاک گرفته رو کنار میذاریم و نظریات و اندیشههای خاک گرفته رو به دور میریزیم اما در این بین چیزی هست که خاک گرفتهش ارزشمندتر هست و اون هم اسمش هست: کتاب! تک تک داستانها و خاطرهگوییهای آقای آذریزدی رو با این دید خوندم ... البته این اولین برخوردی بود که بنده با اسم ایشون داشتم و به تبع این توصیف باید بگم که متاسفانه هیچ وقت شانس داشتن کتابهای خوب ایشون رو نداشتم. کتابهایی که شاید روزگاری مایه فخرورزیهای کودکانه بوده باشند. خاطرهها ی ایشون در این کتاب به همراه اشخاص صحنهها و حتی گفتگوها یک "سادگی"ی قابل تحسین و قابل افتخاری دارند سادگیای که برای من دلچسب بود!
نسترن امينفر: کتاب به اندازه قصه های خوب برای بچه های خوب برای من شیرین بود و اطلاعات جالبی از تاریخ نشر کتاب در لابلای خاطرات به چشم میخورد . لذت بردم