فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"حدود هفتادهزار سال پیش بود که انسانها برای اولینبار شروع به خرابکردن همه چیز کردند. در آن زمان، نیاکان ما بهتدریج از آفریقا مهاجرت کردند و در سرتاسر جهان پراکنده شدند. نخست، وارد آسیا شدند و کمی بعد، به اروپا رفتند. در نتیجه، علت نارضایتی بسیاری از مردم این است که گونه ما در گذشته، یعنی هوموساپینها، یگانه انسانهای این سیاره نبودند؛ اینکه دقیقا چه تعداد از گونههای دیگر انسان در آن نقطه زمانی وجود داشتند، هنوز معلوم نیست. بررسی اسکلت یا دیانای شکسته و تلاش برای کشف اینکه دقیقا چهچیزی بهعنوان گونهای مجزا یا زیرگونه یا فقط نوع غیرمعمولی از همان گونهها حساب شود، کاری بسیار پیچیده است. (این کار همچنین روشی مجزا برای شروع بحث با گروهی از دیرینهشناسان، همراه با کمی وقتکشی است.) اما به هر حال، شما آنها را طبقهبندی میکنید. دستکم دو گونه انسانی دیگر در گذشته روی این سیاره بودهاند که انسان نئاندرتال یا همانطور که بهتر شناخته شدهاند نئاندرتالها معروفترین آنهاست ..."