ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
قطعات گمشده
نویسنده:
هادی معیرینژاد
ناشر:
کتابسرای تندیس
سال نشر:
1399
(چاپ
1
)
قیمت:
27000
تومان
تعداد صفحات:
184
صفحه
شابك:
978-600-182-623-8
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'قطعات گمشده':
ماهان که دانشجوی دکترای رشتهی مطالعات اسکاندیناوی در دانشگاه اوپسالای سوئد است، در خلال تحقیق دربارهی اسطورههای موازی بین ایران پیش از اسلام و اسکاندیناوی با پیرمردی عجیب و دخترش آشنا میشود که نقش غیرقابلباوری در گذشته او و کشورش داشتهاند.
پیرمرد با دانستههایش دربارهی تمدنهای باستانی و نظریه عجیبش به نام بازی آسمانی، روی ماهان، تحقیقش و زندگیاش تاثیری شگرف میگذارد و او را به این باور میرساند که با غور در گذشته میتوان آینده را تغییر داد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"ما تصور میکنیم روند زندگی ما بر اساس چیزهایی است که میبینیم؛ صداهایی که میشنویم و قطعاتی ملموس که حواس پنجگانه ما را تحت تاثیر قرار میدهند، اما گاهی این قطعات گمشدهی زندگی ما هستند که پیدایشان نمیکنیم، اما آنها در خفا منتظر میمانند و مانند یک کودک بازیگوش از پشت دیوار بیرون میپرند و ما را غافلگیر میکنند. ما هر چه پخته و باتجربه هم باشیم باز از این اتفاق غافلگیر میشویم. گاه همین قطعات گمشده هستند که مسیر زندگی ما را مثل یک نقطهی عطف عوض کرده و اتفاقاتی شگرف را رقم میزنند که شاید هیچگاه تصورش را هم نمیکردیم.
پنج یا ششساله بودم. قبل از انقلاب بود، درست وقتی که خانوادههای خارجی که در زمان شاه در ایران زندگی میکردند - خرتوپرتهایشان را میفروختند و برمیگشتند به مملکتشان.
خیلی از آنها در محلههای مرکزی تهران مثل سهروردی، امیرآباد، یوسفآباد، بهار و فردوسی ... زندگی میکردند و باز هم درست یادم نیست که در خیابان بهار بود یا همان اطراف که به همراه مادرم و دوستانش برای خرید به خانهی یکی از این خانوادهها رفتیم ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!