ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
پدرکشی
نویسنده:
امیلی نوتومب
ترجمه:
بنفشه فریسآبادی
ناشر:
چشمه
سال نشر:
1403
(چاپ
10
)
قیمت:
130000
تومان
تعداد صفحات:
105
صفحه
شابك:
978-600-229-986-4
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'پدرکشی':
قصهی پسری که استعدادی حیرتآور در تردستی دارد. او پدری ندارد و مادرش هم چندان میلی برای زندگی با او نشان نمیدهد. برای همین در چهاردهسالگی از خانه بیرون میزند و طیِ یک اتفاق شاگردِ یکی از مهمترین استادان تردستی میشود ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"ششم اکتبر 2010 جشن دهمین سالگرد تاسیس کلوبِ "زیرزمینی" بود. از شلوغی و آشفتگی آنجا استفاده کردم تا بتوانم به جشنی که به آن دعوت نشده بودم راه پیدا کنم.
آنشب همهی شعبدهبازیهای دنیا به کلوب آمده بودند. پاریس دیگر پایتخت شعبده و تردستی نبود، اما حالوهوای نوستالژیکش تاثیر همیشگیاش را داشت. مشتریان و اعضای قدیمی کلوب مشغول تعریف کردن خاطرات خود بودند. یکی از مهمانان به من گفت "این لباس اَملی نوتومب که پوشیدهین خیلی ماهرانه دوخته شده."
با لبخند به او عرض ادب و احترام کردم تا مرا از روی صدایم نشناسد. کلاه به آن بزرگی، آن هم در یک کلوبِ شعبدهبازی، ناشناس ماندنِ آدم را تضمین نمیکند.
نمیخواستم کسانی را تماشا کنم که تردستیهای تازهی خود را به نمایش میگذاشتند، به همین خاطر لیوان شامپانی دردست به سالن آخر رفتم.
برای بیشتر شعبدهبازها، پوکر بازی کردن بدون تقلب چیزی است مثل رفتن به تعطیلات. برای آنها رویارویی با پیشامد و شانس به معنی ابتذال و تنزل یافتن است. همهی کسانی که دور آن میز نشسته بودند آرام و خونسرد به نظر میرسیدند، جز یک نفر که حرف نمیزد، نمیخندید و مدام برنده میشد ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!