ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
شرلوک هلمز خیابان پراد
(In Re: Sherlock Holmes (The Adventures of Solar Pons Book 1))
نویسنده:
اگوست درلث
(August Derleth)
ترجمه:
رامین آذربهرام
ناشر:
نیلوفر
سال نشر:
1398
(چاپ
1
)
قیمت:
155000
تومان
تعداد صفحات:
279
صفحه
شابك:
978-622-6654-21-0
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'شرلوک هلمز خیابان پراد':
در 1928 اگوست ویلیام درلث؛ نویسنده جوان آمریکایی نامهای به سرآرتور کانن دویل نوشت و در آن ضمن ابراز تاسف از اینکه چرا وی قصد ندارد نگارش داستانهای شرلوک هلمز را دنبال کند، از نویسنده بزرگ پرسید که آیا اجازه میدهد او آثار جدیدی با محوریت شخصیت شرلوک هولمز بنویسد؟ او در این نامه به سر آرتور قول داد که کاملا به الگوی نگارشی نویسنده بزرگ وفادار بماند و هیچیک از خصوصیات قهرمانان آثار وی را تغییر ندهد. کانن دویل مودبانه درخواست درلث را رد کرد. از اینرو نویسنده جوان بر آن شد تا خود، کارآگاهی بیافریند که تا حد امکان به شخصیت دوستداشتنی آثار کانن دویل شبیه باشد و بهاینترتیب "سولار پونس" آفریده شد.
سولار پونس از سال 1907 در شماره 7B خیابان پراد به عنوان کارآگاه خصوصی کار میکند. خدمات برجسته او به دولت بریتانیا در خلال سالهای پرالتهاب جنگ جهانی اول زبانزد مقامات دولتی است. برای او هم مثل هلمز، کار در اولویت است و هیچ چیز نمیتواند لذتبخشتر از حل معمای پروندهای مرموز باشد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان "ماجرای بارونت وحشتزده" با این جملات آغاز میشود:
"سولار پونس از مسئلهی شطرنجی که مجذوب آن شده بود به آهستگی سر برداشت، چند لحظه به من چشم دوخت و لبخند زد. انگشتانش را از روی وزیر برداشت، به پشتی صندلیاش تکیه داد و زیرلب گفت: "- بله، بله. فکر میکنم الان است که برایمان مهمان بیاید."
لندن غرق در مه بود. پردهی ضخیم مه پاییزی شهر را از اقامتگاه ما در خیابان پراد جدا میکرد. در ابتدا تنها زمزمهی دور از ازدحام مردم و کالسکهها که صدای قلب شهر بود به گوش میرسید که در حال فروکش کردن بود. بعد سروصدای مختصر فروچکیدن قطرات آب و صدای خفهی سم اسب را شنیدم که مسافتی کوتاه را پیمود، لختی ایستاد و سپس بار دیگر به راه افتاد.
پونس با احساس رضایت گفت: "- مطمئنم که دنبال شمارهی هفت میگردد." از زمان ماجرای عجیب و غریب خانهی اکتاگون پروندهای به دستش نیافتاده بود: "- این وقت شب ممکن است دنبال چه کس دیگری بگردد؟ بعید نیست از جایی که چندان از لندن فاصله ندارد آمده باشد چون استفاده از کالسکهی بزرگ درون شهر رایج نیست." ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!