بخريد و بخوانيد ...
بی‌سرنوشتی
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

بی‌سرنوشتی

(Fatelessness)
نویسنده: ایمره کرتیس ( Imre Kertész Imre Kertész)
ترجمه: الهام کریمی بلان
ناشر: نشر همان
سال نشر: 1400 (چاپ 3)
قیمت: 145000 تومان
تعداد صفحات: 222 صفحه
شابك: 978-600-99675-2-0
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 4 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (4 امتیاز با رای 3 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'بی‌سرنوشتی':

گئورگی چهارده سالش است که او را از خانه‌اش در بخش یهودی‌نشین بوداپست بیرون می‌کشند و سوار قطاری می‌کنند که مقصدش اردوگاه آشویتس است. او خودش را یک یهودی نمی‌داند بنابراین متوجه نمی‌شود که چرا سرنوشت چنین بازی‌ای با او می‌کند. اتفاقا دیگر ساکنان اردوگاه نیز وقتی متوجه می‌شوند او چیزی از زبان ییدیش سرش نمی‌شود به او می‌گویند "تو یهودی نیستی!" و به همین خاطر هم هیچوقت او را از خودشان به حساب نمی‌آورند. در چنین وضعیتی گئورگی مجبور می‌شود برای زنده ماندن همرنگ جماعت شود و تلاش کند به شیوه‌ای وقایعی را که شاهد آنهاست برای خود درست و منطقی جلوه بدهد.
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"امروز مدرسه نرفتم. یعنی رفتم، اما فقط برای این‌که از معلمم اجازه بگیرم برای غیبت امروز. نامه‌ای هم برایش بردم که در آن پدرم خواهش کرده بود به "دلایل خانوادگی" امروز را به من مرخصی بدهد. معلمم پرسید این "دلیل خانوادگی" چیست که جواب دادم پدرم برای کار اجباری احضار شده است. این‌را که شنید رضایت داد و دیگر چیزی نگفت.
بعد از آن یکراست به طرف مغازه‌مان راه افتادم. پدرم گفته بود که آنجا منتظر خواهند بود. این‌را هم گفته بود که باید عجله کنم، چون شاید آن‌جا به من احتیاج داشته باشند. در واقع یکی از دلایل این‌که از من خواسته بود امروز به مدرسه نروم همین بود. دلیل دیگر هم این‌که "به این ترتیب می‌توانست در آخرین روز پیش از جدا شدن از خانواده‌اش مرا کنار خودش داشته باشد"، این را هم خودش گفته بود، اما نه همان موقع. حالا که یادم می‌آید امروز صبح وقتی به مادرم تلفن زد این را گفت. امروز پنج‌شنبه است و روزهای پنج‌شنبه و یک‌شنبه هر هفته، بعد از ظهرهای من به‌طور کامل مال مادرم است ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 بنفشه بامداد:  به ««جرم»» یهودی بودن دیگران باید سرنوشت کودکی را رقم بزنند؟ باز هم داستان ظلم بی‌اندازه و غیرقابل باور و تصور، زندانی شدن، تحقیر شدن، شکنجه شدن، محروم بودن، بیگاری، گرسنگی، بیماری، قتل و غارت که ماحصل نبرد آدمی با آدمی است. این همه، با مکانی که سعدی برای آدمی تصور می‌کند خیلی فاصله دارد و به نظر می‌رسد دست نیافتنی است. رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند / بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت

 علي شفيعي:  از نظر من روند داستان کند و کسل‌کننده بود و نتیجه‌گیری فلسفی ده صفحه پایانی کتاب در باره زمان ، تقدیر و سرنوشت با روح کلی روایتگر کودکانه قصه اصلا هماهنگ نبود.