ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
پیاده
نویسنده:
بلقیس سلیمانی
ناشر:
چشمه
سال نشر:
1402
(چاپ
8
)
قیمت:
190000
تومان
تعداد صفحات:
218
صفحه
شابك:
978-600-229-991-8
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 3 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'پیاده':
داستان یک زن در دلِ شهر تهران. زنی که با شوهرش برای زندگی از روستایی در کرمان به تهران میآید، سالهای ابتدای انقلاب. ناگهان همسرش به زندان میافتد و او میماند با فرزندی در شکم و فقری که جای نفس کشیدن برایش باقی نمیگذارد و اقوامی که دیگر نمیپذیرندش. زنی باردار در تهران سالهای دههی شصت که گرسنه و رانده شده تصمیم میگیرد به زنده ماندن ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
" "نشینی پشت در، همه چیز رو بریزی رو دایره!"
"این چه حرفیه کرامت؟ من این بندهی خدا رو اصلا نمیشناسم."
"تو دوتا گوشِ مفت میخوای. آشناوغریبه هم سرت نمیشه. من تو رو میشناسم."
"من غلط میکنم با مرد غریبه حرف بزنم."
کرامت کیفش را میگذارد زیربغلش و قفل را برمیدارد. دوبار قفل را بازوبسته میکند.
"روم به دیوار اگه یه وقت ..."
"تیر بخوره تو اون شکمت. شدی بشکه. یه خاکی تو سرت بکن. تشتی قابلهای چیزی هست بالاخره."
"حالا نمیشه اون بمونه تو اتاق؟ من هزارتا کار دارم."
"لاالهالاالله. زبونِ آدمیزاد حالیت نمیشهها."
"باشه. باشه. گفتم اینطوری تروخشکی براتون آماده میکنم." ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!