ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
مثبت: داستان واقعی دختری که با HIV مبارزه کرد (تجربهی جوانی - 1)
(Positive: A Memoir)
نویسنده:
پیج راول
(Paige Rawl)
ترجمه:
فاطمه عرفانی، فرخنده ملکیفر
ناشر:
اطراف
سال نشر:
1398
(چاپ
1
)
قیمت:
34000
تومان
تعداد صفحات:
227
صفحه
شابك:
978-622-6194-02-0
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'مثبت: داستان واقعی دختری که با HIV مبارزه کرد (تجربهی جوانی - 1)':
پیج راول نوزده ساله در این کتاب، داستان واقعی زندگیاش را برای ما تعریف میکند. داستان کودکی که وقتی به دنیا آمد، ظاهرا فرقی با بقیهی بچهها نداشت، جز اینکه یک ویروس کوچک نامرئی در بدنش خانه کرده بود.
ماجرای زندگی پیج وقتی به اوج میرسد که دوستان مدرسهای او از این ویروس باخبر میشوند. کتاب داستان آشنا شدن یک دختر جوان با نیمهی نامهربان وجود انسانها و تلاش او برای ساختن دنیایی مهربانتر را حکایت میکند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"این روزها وقتی به مردم میگویم تقریبا ده سال بدون اینکه حتی یک بار دلیلش را بپرسم هر روز دارو میخوردم، جوری نگاهم میکنند انگار یک آدم سهسر هستم یا احمقترین آدم روی زمینم. البته من علت این همه تعجبشان را نمیفهمم اما از وقتی یادم میآید، دارو همیشه جزئی از زندگیام بوده. وقتی خیلی کوچک بودم، چهارزانو مینشستم روی پیشخوان آشپزخانه و منتظر میشدم. بعد مادرم در یک ظرف پلاستیکی سفیدرنگ را باز میکرد، مقداری پودر در یک شیشه شیر میریخت و آن را که روی شیر قلنبهقلنبه بود، هم میزد. بعد در شیشه را میبست و آن را دستم میداد. قیافهام را یک طوری میکردم و آن را میخوردم. مزهاش افتضاح بود؛ اسمش را گذاشته بودم "شربت کوفتی" ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!