بخريد و بخوانيد ...
وقتی که آسمان تهران آبی بود
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

وقتی که آسمان تهران آبی بود

نویسنده: مهران افشاری 
ناشر: جهان کتاب
سال نشر: 1397 (چاپ 1)
قیمت: 70000 تومان
تعداد صفحات: 112 صفحه
شابك: 978-600-6732-01-5
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 17 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'وقتی که آسمان تهران آبی بود':

روایتی نوستالژیک از زندگی روزانه یک خانواده متوسط ایرانی در دهة 40 و 50 خورشیدی.
مهران افشاری، نویسنده و پژوهشگر ادبیات فارسی و تاریخ اجتماعی ایران است که آثار بسیاری در زمینهٔ تصحیح متون تصوف و عرفان و همچنین ادبیات عامیانهٔ ایران دارد. او در این کتاب سرگذشت خانوادهٔ خود را، همچون نمونه‌ای از یک خانواده از قشر متوسط اجتماع، در سال‌های دههٔ 1340 و 1350 تعریف می‌کند. روایت افشاری در بسیاری جاها رنگی از قصه‌گویی دارد و توصیف‌ها گاه از نگاه یک کودک خردسال (فرزند خانواده) و زمانی از چشم بانویی میانسال (مادر خانواده) یا برادر و خواهر بزرگ‌تر بیان می‌شود.
تصویرهای دلنشین کتاب از زندگی در تهران چهل، پنجاه سال پیش برای بسیاری از خوانندگانْ آشناست و یادآور دوره‌ای از حیات اجتماعی ایران و فرهنگ و آداب اجتماعی مردم تهران در آن سال‌ها.
متن کتاب با این جملات آغاز می‌شود:
"من این قسمت از تهران را از همه جای آن بیشتر دوست دارم، باغ صبا، محله‌ای که در آن به دنیا آمدم و امروز پس از سال‌ها دوری دوباره به آن بازگشته‌ام و به یاد کودکیم در آن زندگی می‌کنم. اما مگر دوران کودکیم، بهترین دوران زندگیم، باز خواهد گشت؟!
یادم است که وقتی کودک دبستانی بودم، مادرم به من یاد داده بود که هر وقت معلم یا مدیر و ناظم در مدرسه نشانی خانه‌مان را پرسیدند، بگویم: جادهٔ قدیم شمیران، باغ صبا، خیابان سلیم، فلکهٔ دوم، خیابان کلیم کاشانی، کوچهٔ مسعود، پلاک 40. حتی شمارهٔ تلفن خانه‌مان را که 750739 بود، هنوز از حفظم. این‌همه برای علاقهٔ زیاد من به خانهٔ دوران کودکیم است. خانه‌ای بزرگ و دوست‌داشتنی که هرگز فراموشش نمی‌کنم، هرچند که دیگر نشانی از آن نیست و سال‌هاست که آن را کوبیده‌اند و به جایش آپارتمان چندطبقه ساخته‌اند.
در زمان کودکی من تهران این‌طور شلوغ و درهم و ورهم نبود. تهران شهری آرام و پُرآسایش با هوایی دلپذیر و پاکیزه و آسمانی آبی و شفّاف بود. در زمان کودکی من خورشید درخشان‌تر، زمین مهربان‌تر، روزها شاداب‌تر و شب‌ها زنده‌تر بود …"

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!