بخريد و بخوانيد ...
زمانی که هم‌سفر ونگوگ بودم (بچه‌محل نقاش‌ها - 3)
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

زمانی که هم‌سفر ونگوگ بودم (بچه‌محل نقاش‌ها - 3)

نویسنده: محمدرضا مرزوقی 
ناشر: هوپا
سال نشر: 1403 (چاپ 14)
قیمت: 180000 تومان
تعداد صفحات: 172 صفحه
شابك: 978-600-8655-93-0
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'زمانی که هم‌سفر ونگوگ بودم (بچه‌محل نقاش‌ها - 3)':

مادربزرگ از مانی و بقیه‌ی بچه‌های فامیل می‌خواهد که نامه‌های قدیمی دایی‌سامان، برادرش، را برایش بخوانند. بچه‌ها در هنگام خواندن نامه‌ها متوجه می‌شوند که دایی‌سامان در زمان نوجوانی با ونگوگ، نقاش هلندی، هم‌سفر شده بوده. آنها تعجب می‌کنند که چطور چنین چیزی ممکن است. با این حال به خواندن نامه‌های دایی‌سامان ادامه می‌دهند تا بفهمند بالاخره راز این ماجرا چه بوده است ...
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"اگر برادری مثل "تئو" داشتم، با هم دنیا را فتح می‌کردیم.

محسن بند آخر نامه را که خواند رو کرد به مادربزرگ: "تئو کی بود مامان‌بزرگ؟"
مادربزرگ داشت زور می‌زد جلوی خنده‌اش را بگیرد. از روی همان تخت چوبی که نشسته بود، دست دراز کرد و غنچه‌ی صورتی گل محمدی را که به‌زودی باز می‌شد، نوازش کرد. غنچه را ول کرد و رو کرد به محسن: "برادر کوچیکه‌ی یه نقاشی بود که همیشه به برادرش کمک می‌کرد. اولین‌بار که دایی‌سامانتون رفت هلند، کلی از این نامه‌ها برام می‌نوشت و همه‌ش از داداش بامعرفتی که این یارو نقاشه داشت، تعریف می‌کرد. حسابی کفر منو در آورده بود. فکر می‌کردم چه ظلم بزرگی به سامان شده که خدا جای برادر، یه خواهر بهش داده. آخرش هم تو یکی از نامه‌هام اینو براش نوشتم."
پریسا که آن سر تخت نشسته بود، گفت: "خب؟ دایی چی جواب داد؟" ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!