بخريد و بخوانيد ...
زمانی که همسایه میکل‌آنژ بودم (بچه‌محل نقاش‌ها - 2)
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

زمانی که همسایه میکل‌آنژ بودم (بچه‌محل نقاش‌ها - 2)

نویسنده: محمدرضا مرزوقی 
ناشر: هوپا
سال نشر: 1402 (چاپ 15)
قیمت: 130000 تومان
تعداد صفحات: 139 صفحه
شابك: 978-600-8655-33-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 3 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'زمانی که همسایه میکل‌آنژ بودم (بچه‌محل نقاش‌ها - 2)':

وقتی مانی در دفترچه خاطرات دایی‌سامان می‌خواند که او با میکل‌آنژ آشنا بوده و مدتی حتی همسایه و شاگرد او بوده، شوکه می‌شود و از تعجب شاخ درمی‌آورد. دایی‌سامان در خاطراتش تعریف می‌کند که چطور در زمانی که میکل‌آنژ مشغول نقاشی روی سقف کلیسای سیستین بوده است، کشیش‌ها و اسقف‌ها سروکله‌شان پیدا می‌شود و سعی می‌کنند برای استاد و دایی پاپوش درست کنند. مانی و بقیه بچه‌های فامیل با کنجکاوی تمام این خاطرات را صفحه به صفحه می‌خوانند و می‌خواهند بفهمند چطور ممکن است که دایی‌شان با مجسمه‌ساز قرن شانزدهم میلادی ملاقات کرده باشد ...
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"بزرگ‌ترین خطری که ما را تهدید می‌کند، پایین بودن و در دسترس بودن اهدافمان است، نه بزرگ بودن و دست‌نیافتنی بودن آن‌ها.

این را مانی روی میز کار دایی‌بزرگه پیدا کرد که با خطی خوش روی باریکه‌ای کاغذ نوشته بود. هر چه جمله را بالاوپایین کرد نتوانست چیز زیادی از آن بفهمد. با موبایلش عکسی از نوشته گرفت تا به مینا نشان بدهد. بلکه دوتایی عقلشان را روی‌هم بگذارند و چیزی دستگیرشان شود.
عکس را برای مینا تلگرام کرد. مینا تا جمله را خواند برایش نوشت:
"این‌که خط دایی‌سامانه."
مانی نوشت: "می‌دونم."
مینا نوشت: "حب که چی؟"
مانی جواب داد: "می‌خوام بدونم منظورش چیه؟"
مدتی منتظر ماند. با این خیال که مینا هم دارد سعی می‌کند چیزی از آن بفهمد. بالاخره نوشت: "خب، چی می‌گی؟" ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!