بخريد و بخوانيد ...
دوازده نشانه (از سری کتاب‌های جک ریچر - کتاب سیزدهم)
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

دوازده نشانه (از سری کتاب‌های جک ریچر - کتاب سیزدهم)

(Gone Tomorrow)
نویسنده: لی چایلد (Lee Child)
ترجمه: محمد عباس‌آبادی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1401 (چاپ 2)
قیمت: 205000 تومان  175000 تومان
تعداد صفحات: 583 صفحه
شابك: 978-600-182-263-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 1 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'دوازده نشانه (از سری کتاب‌های جک ریچر - کتاب سیزدهم)':

ساعت دو بامداد است و جک ریچر، ارتشی سابق، در قطار متروی نیویورک‌سیتی نشسته است. کمی بعد، ظاهر و رفتار مشکوک یکی از پنج مسافر توجه او را جلب می‌کند: زنی که طبق آموخته‌های نظامی ریچر تقریبا همه‌ی نشانه‌های یک بمب‌گذار انتحاری را دارد. وقتی ریچر با پیشنهاد کمک به او نزدیک می‌شود، زن تپانچه‌ای از کیفش در می‌آورد و خودکشی می‌کند.
این مرگ غیرعادی مداخله‌ی فوری پلیس نیویورک را در پی دارد و پس از بازجویی از ریچر به عنوان شاهد عینی، تصمیم می‌گیرند پرونده را بدون انجام تحقیقات ببندند. اما ریچر افکار دیگری در سر دارد. می‌خواهد بفهمد آن شب چه اتفاقی رخ داده و چرا آن همه سوال بی‌جواب باقی مانده است و خودش دراین‌باره تحقیق می‌کند. پس از آن مررا و اکیدا به او هشدار داده می‌شود که خودش را از این پرونده کنار بکشد. ولی عذاب وجدان او به خاطر احتمال تحریک آن زن به خودکشی موجب می‌شود تا زمانی که این معما را تا آخر پیگیری نکرده آرام و قرار نداشته باشد. طولی نمی‌کشد که او با رازهای بزرگی مواجه می‌شود که ماموران فدرال و عوامل القاعده برای جلوگیری از افشای آن‌ها حاضرند دست به کشتن بزنند ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"تشخیص دادن بمب‌گذارهای انتحاری کار راحتی است. به‌راحتی خودشان را لو می‌دهند. بیشتر به این خاطر که عصبی‌اند. بنا به تعریف، همه اولین بارشان است.
سازمان ضد جاسوسی اسرائیل کتاب راهنمای دفاعی آن را نوشته بود. به ما گفته بودند دنبال چه چیزهایی بگردیم. با استفاده از مشاهدات عملی و بینش روان‌شناختی، فهرستی از شاخص‌های رفتاری تهیه کرده بودند. من این فهرست را بیست سال پیش از یک ستوان نیروی زمینی اسرائیل آموختم. او کاملا به آن اعتقاد داشت. بنابراین من هم به آن اعتقاد داشتم، چون ماموریت داشتم که به مدت سه هفته در کنار او خدمت کنم؛ در خود اسرائیل، در اورشلیم، در کرانه‌ی باختری، در لبنان، گاهی در سوریه، گاهی در اردن، در اتوبوس، در مغازه‌ها، در پیاده‌روهای شلوغ. چشمانم مدام در حرکت بود و در ذهنم نکات این فهرست را به ترتیب مرور می‌کردم ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!