ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
دره گل سرخ
(The Brothers Lionheart)
نویسنده:
آسترید لیندگرن
ناشر:
سوره مهر
سال نشر:
1390
(چاپ
3
)
قیمت:
55000
تومان
تعداد صفحات:
399
صفحه
شابك:
978-600-175-149-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 8 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'دره گل سرخ':
یوناتان و کارل برادر هستند. کارل، برادر کوچکتر، بیمار و از لحاظ عاطفی بسیار به برادر بزرگتر خود وابسته است. کارل بهطور اتفاقی پی میبرد که به زودی خواهد مرد؛ یوناتان برای دلداری دادن به او، از سرزمینی زیبا و افسانهای به نام نانگیالا صحبت میکند که آدمها پس از مرگ به آنجا میروند. کمی بعد، در یک آتشسوزی، یوناتان میمیرد. کارل که بعد از مرگ یوناتان زندگی خودش را غمانگیز میبیند، بیصبرانه منتظر است تا او هم به نانگیالا برود و دوباره برادرش یوناتان را ببیند ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"میخواهم درباره برادرم، یوناتان، برایتان صحبت کنم. بله، درباره برادرم، یوناتان شیردل. آنچه میخواهم بگویم تقریبا مثل یک افسانه است. شاید هم کمی شبیه داستانهای ارواح باشد. با این همه، گرچه غیر از من و یوناتان کسی راجع به آن چیزی نمیداند، اما همهاش واقعیت دارد.
اسم فامیل یوناتان، از اول "شیردل" نبود، بلکه شیرِ خالی بود؛ مثل مامان و من. اسم او یوناتان شیر بود. اسم من کارل شیر. مامان، زیگرد شیر. و اسم بابا، آکسل شیر بود.
وقتی فقط دو سالم بود، بابا به دریا رفت و بعد از آن، دیگر ما چیزی در مورد او نشنیدیم.
اما چیزی که الان میخواهم برایتان تعریف کنم این است که چطور شد برادرم، یوناتان، یوناتان شیردل شد؛ و همین طور باقی ماجراهای عجیبی که اتفاق افتاد.
یوناتان میدانست که من دارم میمیرم. فکر کنم همه جز خودم، این را میدانستند. حتی بچههای توی مدرسه هم جریان را میدانستند ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!