شناسنامه محصول
کتاب‌فروشی 24 ساعته آقای پنامبرا
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

کتاب‌فروشی 24 ساعته آقای پنامبرا

(Mr. Penumbra's 24-Hour Bookstore)
نویسنده: رابین اسلوان (Robin Sloan)
ترجمه: سید سعید کلاتی
ناشر: هیرمند
سال نشر: 1401 (چاپ 14)
قیمت: 145000 تومان
تعداد صفحات: 342 صفحه
شابك: 978-964-408-472-0
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 3 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (2.5 امتیاز با رای 2 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'کتاب‌فروشی 24 ساعته آقای پنامبرا':

رکود شدید اقتصادی باعث می‌شود کلی جانون شغلش به عنوان طراح وب یک شرکت سان‌فرانسیسکویی را از دست بدهد و از راهروهای کتابخانه 24‌ساعته آقای پنامبرا سر در آورد. اما دیری نمی‌پاید که کلی متوجه می‌شود خود این فروشگاه به مراتب عجیب‌تر از اسم و صاحب مرموزش است. کلی، که به همه چیز مشکوک است، تصمیم می‌گیرد تا رفتار مشتری‌های خاص فروشگاه را زیر نظر بگیرد و برای این کار از دوستان نابغه‌اش کمک می‌گیرد. آنها کم‌کم متوجه می‌شوند که اسرار مخوف این کتاب‌فروشی در آن سوی دیوارهای سربه‌فلک‌کشیده‌اش نهفته است ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"گمشده در سایه‌ی قفسه‌های کتابخانه، تقریبا از روی نردبان می‌افتم. دقیقا نیمی از پله‌های نردبان را بالا رفته‌ام. از روی نردبان تا کف کتاب‌فروشی، یا سطح همان سیاره‌ای که همین چند دقیقه پیش پشت سر گذاشتم، فاصله‌ی زیادی است. نوک قفسه‌ها خیلی دور به نظر می‌رسد و این بالا خیلی تاریک است. کتاب‌ها کیپ تا کیپ هم چیده شده‌اند و به کوچک‌ترین بارقه‌ی نوری اجازه‌ی عبور نمی‌دهند. اینجا هوا کمی هم رقیق‌تر از آن پایین است. فکر می‌کنم همین الان یک خفاش دیدم!
محکم زندگی عزیز را چسبیده‌ام، یک دستم نردبان و دست دیگرم لبه‌ی قفسه‌ی کتابخانه را گرفته، از شدت فشار انگشت‌هایم سفید شده است. چشم‌هایم خط بالای بندانگشت‌هایم را دنبال می‌کنند تا به قفسه‌ی مورد نظر برسند و بالاخره آنجا می‌بینمش. همان کتابی است که دنبالش بودم.
اما اجازه بدهید کمی به عقب برگردم ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 شهرزاد فيروزبخت:  از اون دست کتاب‌هاست که خواندنش لذت‌بخشه ... از اون کتاب‌ها که خیلی خاص و ویژه هستن، نیست و شگفت‌زده‌ات نمیکنه ولی بعد خوندنشون آرامش میاد سراغت مثل یه انیمه‌ی قشنگ که وقتی کسلی یا استرس داری حالت رو خوب می‌کنه و فکر می‌کنی میشه هنوز به دنیا امید داشت.