ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
محاکمه
(Midwives)
نویسنده:
کریس بوجالین
(Chris Bohjalian)
ترجمه:
مهرداد بازیاری
ناشر:
کتابسرای تندیس
سال نشر:
1395
(چاپ
1
)
قیمت:
27000
تومان
تعداد صفحات:
416
صفحه
شابك:
978-600-182-220-9
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'محاکمه':
محاکمه داستانی است از تقابل سنت و مدرنیته در جامعهی آمریکا. در لایههای پنهان جامعهای متجدد که هنوز هم بعضی از مردمانش برای مواجه با مشکلات، بیماریها و مسائلی از این دست روی به سنتهای حاکم بر جامعه میآورند. داستانی است از سیستم حقوقی آمریکا که برای هر چیزی پروندهای تشکیل میدهد و سعی میکند که اربابان قدرت و حاکمان شهری را راضی نگه دارد.
مامای با تجربهای در سیر یک زایمان طبیعی قرار میگیرد. زایمانی که طولانی میشود و سرما و یخبندان ارتباط را با همهجا و همهچیز قطع میکند. ماما مجبور میشود خود دست به کار شود و این خود آغاز ماجرایی دردآور است.
مادری که میمیرد، بچهای که سالم به دنیا میآید و مامایی که محاکمه میشود ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"بچه که بودم عادت داشتم همانطور که دیگر بچهها از کلمات باسن و شرمگاه یا استفراغ استفاده میکنند، من از واژههای علمی زایمان استفاده کنم. آن کلمات دقیقا ناسزا نبودند، ولی من میدانستم خیلی نزدیک به چیزی است که موجب شوکه شدن بزرگترها میشود. خیلی از آنها کلماتی بودند که در هر خانهای، غیر از خانه ما، به شکلی غیر عاطفی به یکی از اعضای جنسی انسان یا یک عملکرد جنسی خاص اشاره داشت، درست مثل استفراغ کردن که جزو عملکرد اولیه بدن است.
یادم میآید یک روز بعد از ظهر با دوستم رولی مککنا بازی میکردم، آن روز مادرش از مونت پلیر مهمان داشت. در یکی از آن روزهای نادر ورمونت با آسمان آبی تقریبا شبیه چراغهای نئون. از آن رنگهای آبی که اغلب در ماه ژانویه شاهدش هستیم. وقتی دمای هوا زیر صفر درجه است و دود اجاق چوبسوز همسایه به محض بیرون آمدن از دودکش یخ میزند. از آن روزهایی که به ندرت در ژوئن یا جولای میبینیم ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!