در داستان موشه و جغده میخوانیم:
"شب بود. موشی موشی گفت: "جریس و جریس، میروم بیرون، باز یواشکی."
جغده گفت: "هوم، هوم، پس زودتر بیا. تو را میگیرم، توی تاریکی"
ماه این را شنید. تابید و تابید. موشی موشی جغد را دید. دوید و دوید، رفت توی سوراخ.
جغد با غصه گفت: "باز موشی در رفت. آه و وای و آخ!"
موشی موشی و ماه، با هم خندیدند. قاه و قاه و قاه."