ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
ردپای شیطان
(Career of Evil)
نویسنده:
جی. کی. رولینگ (با نام مستعار رابرت گالبریت)
(Robert Galbraith)
ترجمه:
ویدا اسلامیه
ناشر:
کتابسرای تندیس
سال نشر:
1402
(چاپ
7
)
قیمت:
495000
تومان
تعداد صفحات:
760
صفحه
شابك:
978-600-182-214-8
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(3 امتیاز با رای 2 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'ردپای شیطان':
رابین الاکوت پس از دریافت بستهی مرموزی، در کمال وحشت، درمییابد که پای قطع شدهی زنی را برایش فرستادهاند.
کارآگاه خصوصی کورمورن استرایک، گرچه به اندازهی او متعجب نمیشود، بیش از او احساس خطر میکند. چهار نفر از آشنایان گذشتهاش را به یاد میآورد که چنین کارهای خشونتآمیز و بیرحمانهیی از آنها برمیآید.
با تمرکز پلیس بر یکی از این مظنونها که استرایک به طور فزایندهیی اطمینان مییابد دستی در این جنایت ندارد، او و رابین دست به کار شده، به کاوش در دنیای تاریک و پیچیدهی سه مظنون دیگر میپردازند. اما با وقوع حوادث هولناک دیگر، فرصتی برای ادامهی تحقیقاتشان باقی نمیماند …(برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"مرد هنوز موفق نشده بود همهی خون زن را بشوید و بزداید. خط تیرهی هلالی شکلی زیر ناخن انگشت وسطی دست چپش بود. کوشید آن را از زیر ناخنش بزداید، گرچه خوشش میآمد آن را زیر ناخنش ببیند؛ یادگاری از لذت دیروز بود. پس از یک دقیقه تلاش بیهوده برای زدودنش، انگشت خونی را به دهان برد و شروع به مکیدن کرد. مزهی آهنمانندش او را به یاد بوی سیلاب خونی انداخت که روی کاشیها جاری شده بود، به در و دیوار پاشیده، شلوار جینش را غرق به خون کرده و حولهی حمام هلویی رنگ خشک و پرزدار را به کهنهپارهی آغشته به خونی تبدیل کرده بود.
امروز صبح، رنگها شفافتر و جهان جای زیباتری شده بود. وجودش لبریز از آرامش و نشاط بود، گویی زن را به درون خود جذب کرده بود، گویی زندگی زن به درونش تزریق شده بود. وقتی کسی را میکشت، از آن خودش میشد ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!