ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
پاتریشیای تنها
(Patricia Brent, Spinster)
نویسنده:
هربرت جنکنیز
(Herbert George Jenkins)
ترجمه:
میمنت دانا
ناشر:
امیرکبیر
سال نشر:
1394
(چاپ
4
)
قیمت:
15000
تومان
تعداد صفحات:
173
صفحه
شابك:
978-964-00-1704-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 3 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'پاتریشیای تنها':
پاتریشیا دختر زیباروی بیست و چهار سالهای است که در کودکی پدر و مادر خود را از دست داده و تنها در پانسیون گالوین زندگی میکند.
روزی بهصورت اتفاقی صدای پیردخترهای ساکن پانسیون به گوشش میرسد که او را دختری منزوی و تنها خطاب میکنند که هیچ مردی در زندگیاش نیست و تاکنون توجه هیچ مردی را به خود جلب نکرده.
و این امر سبب میشود که پاتریشیا به فکر نقشهای بیفتد که این نقشه سرنوشت و زندگی وی را دگرگون میسازد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
" "همیشه خانهنشین است، هیچکس به سراغش نمیآید، دوست مرد هم ندارد، در صورتی که بیشتر از بیست و هفت سال هم نباید داشته باشد ... چندان زشت هم نیست."
صدایی برنده و بیحالت گفت:
- یک چیز دیگری غیر از زیبایی هست که مرد را جلب میکند.
- مثلا چی؟
صدای دومی با آهنگی که انزجار از آن میبارید گفت:
- یک چیزی که گفتنش چندان برازنده نیست ... سکس ... زینت، درهرصورت معلوم میشود پاتریشیا آن را ندارد، دلم برایش میسوزد دختر بیچاره خیلی تنها است. نمیدانم چطور تابهحال کسی را پیدا نکرده.
پاتریشیا به شنیدن صدای زنگ شام از پلهها پایین میآمد که به سالن غذاخوری برود که از لای در نیمهباز سالن گفتگوی بین دو پیرزن را شنید و در حالی که از شرم صورتش گلگون شده بود برجای خشک شد. گویی او را سیلی زدهاند ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!