شناسنامه محصول
دید و بازدید
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

دید و بازدید

(To See and See Again: A Life in Iran and America)
نویسنده: تارا بهرام‌پور (Tara Bahrampour)
ترجمه: هرمز عبداللهی
ناشر: سخن
سال نشر: 1379 (چاپ 1)
قیمت: 3500 تومان
تعداد صفحات: 598 صفحه
شابك: 964-6961-47-9
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 41 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (4.33 امتیاز با رای 3 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'دید و بازدید':

در اوج انقلاب اسلامی در 1979، تارا بهرام‌پور دختر یازده ساله همراه با خانواده‌اش با پنج چمدان از ایران به امریکا پرواز کرد. پس از پانزده سال زندگی در امریکا، او نخستین فرد خانواده‌اش بود که به ایران برگشت.
این کتاب زندگی سه نسل از یک خانواده ایرانی را ردیابی و دنبال می‌کند که از پدربزرگ او، اربابی زمیندار و صاحب ملک و ثروت و دارای دو همسر، گرفته تا پدرش مهندس معمار آزاداندیشی که با خواننده پاپ امریکایی ازدواج می‌کند یک قرن تغییر و تحولات را تجربه می‌کنند تا این که تارا خود پا به عرصه می‌گذارد و با تردید و سردرگمی در میان دو فرهنگ بزرگ می‌شود و زمانی فرا می‌رسد که شاهد برخورد و کشمکش این دو فرهنگ از ورای اخبار شبانه می‌گردد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
بخش اول کتاب با این جملات آغاز می‌شود:
"درست پیش از آن که پا به دوازده سالگی بگذارم خانواده‌ام به سوی اورگون حرکت کردند تا فصل بهار را در آنجا سپری کنند. هر بار که به نظر می‌رسید می‌خواهیم در شهری اقامت کنیم هوا رو به گرمی می‌گذاشت و پدرم بساط زندگی ما را برمی‌چید و بار دیگر در بزرگراه مسیر شمال پیش می‌رفت. فکر می‌کنم ته دلش اعتقاد داشت که پذیرفتن و تن در دادن به تغییر فصول به‌معنای پذیرفتن اقامت در امریکا است. از این رو از ماه ژانویه تا مارس روزها به جای آن که طولانی‌تر شوند کوتاه‌تر می‌شدند و هنگامی که از دشت‌های طلایی دندانه‌دار کالیفرنیا سرازیر می‌شدیم، از کوه‌های گلی می‌پیچیدیم، و وارد دره‌ای می‌شدیم که درختان سرو همه چشم‌اندازها، جز باریکه‌ای از آسمان را گرفته بودند، پنجره‌های پشت ماشین سردتر می‌شدند ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 الهه سعادتي:  همیشه قبل از اینکه کتاب به دستم برسه میرم تو اینترنت یا تو همین سایت نظرات دیگران رو درموردش می‌خونم که ببینم چجور کتابیه، اما در مورد این کتاب می‌تونم بگم که هیچ نظری در سایت‌های فارسی پیدا نکردم، یه نقد یا حتی یه نظر کوچیک!! واقعا نمی‌دونم چرا؟ یا اینکه یه جنبه‌ی این کتاب مربوط به ایران میشه ... اولش، هم دلسرد شدم که این ماه قراره این کتابو بخونم هم یه هیجانی داشتم که شاید اولین کسی باشم که این کتاب رو می‌خونم و نظر میدم ... کتاب خیلی قشنگه، و فکر می‌کنم احساسم میگه که قضاوتی توش نیست خیلی قشنگ بیان شده و بعضی جاها حس نوستالژیک آدمو برانگیخته می‌کنه. خیلی خوشم اومد و هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم از یه همچین کتابایی با این موضوع خوشم بیاد. ولی نوع نوشتارش و داستانی بودنش آدمو جذب میکنه ... می‌تونم بگم خوب بود ممنون.

 فربد عالمي:  حال و هواي جالبي داشت اين كتاب، مشابه حس نويسنده را هميشه در ذهنم تصور مي‌كردم، با اينكه هرگز مهاجرتي نكردم ولي هميشه اين حس را داشتم كه به جايي در گذشته تعلق دارم كه آن را گم كرده‌ام و حتي گاهي در خوابهايم به جايي برمي‌گردم كه در بيداري نمي‌شناسم ولي بشدت تحت تاثيرم قرار مي‌دهد. نوشته تارا بهرام‌پور همين حال و هوا را دارد و آن را دوست داشتم .