شناسنامه محصول
علف‌ها آواز می‌خوانند
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

علف‌ها آواز می‌خوانند

(The Grass Is Singing)
نویسنده: دوریس لسینگ (Doris Lessing)
ترجمه: زهرا کریمی
ناشر: آشیانه کتاب
سال نشر: 1388 (چاپ 3)
قیمت: 45000 تومان
تعداد صفحات: 288 صفحه
شابك: 978-964-6070-52-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 28 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (3.56 امتیاز با رای 9 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'علف‌ها آواز می‌خوانند':

علف‌ها آواز می‌خوانند، اولین رمان خانم دوریس لسینگ، به‌خاطر قدرت حیرت‌انگیزش، از همان چاپ اول (1950) مورد تحسین قرار گرفت. در مزارع خالی و بی‌روح آفریقای جنوبی و در سال‌های اولیه دهه 1950، مری ترنر، زن ناامید و خسته سفیدپوست، و دیک، همسر کشاورز و ناموفقش، با موسز خدمتکار مرموز سیاهپوست، مواجه می‌شوند.
زمانی که دیک، مری را به مزرعه در میان علفزارها می‌برد، او قدم به زندگی‌یی می‌گذارد که با تمامی تصوراتش متفاوت است. به تدریج کسالت سال‌ها زندگی در مزرعه، چون سمی مهلک روح او را نابود می‌کند. ناامیدی، مری را بیشتر و بیشتر در کام خود می‌کشد تا آنکه در آن روز شوم، موسز در خانه آنها شروع به کار می‌کند.
مری ترنر و موسز - ارباب و برده - هر دو اندوهگین و مضطرب، الگوی کلاسیک جاذبه و نفرت روزافزون را مجسم می‌کنند. بحران روحی آنها در مرحله‌ای به حد اعلای خود می‌رسد و این داستان غم‌انگیز مبارزه نژادی در جامعه نواستعماری آفریقای جنوبی را، به اوج می‌رساند. (برگرفته از مقدمه کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
" "دیروز صبح جسد مری ترنر همسر ریچارد ترنر، کشاورزی در نگسی Ngosi، در جلوی ایوان خانه‌شان پیدا شد. خدمتکار خانه که دستگیر شده، به جنایت خود اعتراف کرده است. انگیزه این قتل هنوز روشن نشده است ولی به نظر می‌رسد که قاتل در پی سرقت اموال خانواده ترنر بوده است."
روزنامه بیش از این چیزی نگفت. مردم سراسر کشور حتما نگاهی به این پاراگراف و عنوان مهیج آن انداختند و فورانی از خشم که تا حدی با رضایت آمیخته بود در درون خود احساس کردند. مثل این بود که باور قدیمی آن‌ها باز هم تایید شده بود. گویا ماجرایی اتفاق افتاده بود که می‌شد انتظار آن را داشت - هر بار که مردمان بومی دست به دزدی، قتل و یا تجاوز می‌زنند، سفیدپوستان همین احساس را دارند - بعد هم روزنامه را ورق می‌زدند و به مطلبی دیگر مشغول شدند.
ولی مردم ساکن "منطقه" که ترنرها را، چه از نزدیک و چه از روی شایعاتی که طی سال‌ها درباره آن‌ها شنیده بودند، می‌شناختند، روزنامه را به این زودی ورق نزدند. بعضی‌ها قطعا پاراگراف را از روزنامه بریدند و در کنار نامه‌های قدیمی یا لابلای یک کتاب گذاشتند و آن را مانند یک نشانه یا اخطار نگه داشتند و به آن تکه کاغذ زرد شده با چهره‌هایی مرموز و گرفته خیره شدند ..."

اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را اینجا و اینجا بیابید.

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 راهله يوسف زاده:  فوق العاده بود علیرغم تلخی گزنده ای که در واژه واژه کتاب بود هم به عنوان یک زن خواننده یک کتاب زنانه و هم به عنوان یک انسان مدافع حقوق بشر همزمان از دلسوزی و خشم نسبت به یک نفر لبریز می شودی و تا آخر داستان باز هم نمی دانی باید دلت برایش بسوزد و یا باید از او خشمگین شوی از مری ترنر زنی که در اول داشتان می میرد و می دانی که سرنوشتی شوم منتظرش هست و غم از ناچاری و ناتوانی اش می گیری و تمام مدت از خشم نفرتش از مردم سیاه بدون هیچ دلیل موجهی جز سفید بودنش پر می شوی کاش کتاب غلط های تایپی کم تری داشت تا وقتی در اوج داستان داری به فلاکت و بی نوایی یک زن ستمگر و در عین حال مظلوم زمانه در حین گشتن دنبال جوجه ها و مرغ هایش فکر می اندیشی از خواندن تخت مرغ به جای تخم مرغ حال و هوایت تغییر نکند... خلاصه که فوق العاده بود داستان حتی اگر تازه جام جهانی تمام شده باشد و از افریقا ی جنوی صدای وووزیلا یادت باشد باز هم سکوت خانه غم انگیز این زن و مرد بیچاره با امپراتوری کوچکی در مزرعه نیمه سوخته شان تو را به تاریکی تامل برانگیزی می برد و دست داری که جلوتر بروی، اما من به شخصه تا به حال داشتانی به این زیبایی نخوانده بودم که این قدر غلط تایپی داشته باشد تازه چاپ اول هم نباشد... ممنون از جیره کتاب عزیز

 شهرام خسروان:  با خواندن این کتاب دقیقا توانستم خودم را در آفریقای جنوبی حس کنم سرعت کتاب کم بود و بهمین دلیل خسته ام میکرد اما جالب بود