ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
کتاب آه: بازخوانی مقتل حسینابن علی (ع)
نویسنده:
یاسین حجازی (ویرایش)
ناشر:
جام طهور
سال نشر:
1389
(چاپ
؟
)
قیمت:
75000
تومان
تعداد صفحات:
602
صفحه
شابك:
978-600-91161-1-9
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 4 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'کتاب آه: بازخوانی مقتل حسینابن علی (ع)':
این کتاب "بازخواندهی" ترجمهی فارسی "نفسالمهموم" است. شامل وقایع پس از بیعت مردم با یزید ابن معاویه تا بازگشتن خاندان حضرت حسین ابن علی - بی او - به مدینه.
روی واژهی بازخوانده تاکید کردهام. دقیقا از این بابت که چند صد صفحهی آتی "کاملا" متفاوت از نفسالمهمومی است که شیخ عباس قمی تالیف و میرزا ابوالحسن شعرانی تحت کتابی به اسم "دمعالسجوم" ترجمهاش کرده. ابایی ندارم از اینکه بگویم دمعالسجوم را من پارهپاره کردهام تا در بازساختن دوبارهاش، از شکل کتابی صرفا در زمرهی کتب علما و محققان، بیرون بیاید.
من در این بازخوانی، خط حادثه را پررنگ کردم و به ترتیب و توالی وقایع حادثهها دقت کردم و گشتم آدمهایی را که اسمشان در اول حادثه یک چیز بود و در اثنای حادثه یک چیز و در انتها یک چیز دیگر، یکی کردم و نقلهایی پراکنده در جایجای کتاب را - بیآنکه از جزئیات هیچکدامشان بزنم - تجمیع کردم و رد نقلهایی را که با هم نمیخواند، در کتابهای دیگر گرفتم تا نقل معقولتر و مشهورتر را بیاورم و تاریخها را - تا آنجا که میشد - همخوان کردم و جایها و مرزها و منزلها و شهرها را روی نقشه آوردم تا کروکی حادثه معلوم شود و رجزهایی را که ترجمه نشده بود یا ترجمهاش واضح نبود، دوباره ترجمه کردم ... (برگرفته از مقدمهی ویراستار)
متن اصلی کتاب با این قطعه آغاز میشود:
"ابوخالد خرمافروش خبر داد و گفت: با میثم بودم در فرات، روز جمعه، که بادی بوزید - و او در کشتی زیبا و نیکویی نشسته بود.
بیرون آمد و به باد نگریست و گفت "کشتی را استوار ببندید که بادی سخت میوزد!" و در این ساعت، معاویه بمرد.
چون جمعهی دیگر شد بریدی از شام برسید، من او را دیدار کردم، گفتم "ای بندهی خدا، خبر چیست؟"
گفت "مردم را حال نیکوست. امیرالمومنین درگذشت و مردم با یزید بیعت کردند."
گفتم "کدام روز درگذشت؟"
گفت "روز جمعه." …"
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!