شناسنامه محصول
برو دیدبانی بگمار
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

برو دیدبانی بگمار

(Go Set a Watchman)
نویسنده: هارپر لی (Harper Lee)
ترجمه: ویدا اسلامیه
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1394 (چاپ 1)
قیمت: 18000 تومان
تعداد صفحات: 335 صفحه
شابك: 978-600-182-164-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 7 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (2.67 امتیاز با رای 3 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'برو دیدبانی بگمار':

جین لوییز فینچ 26 ساله که در اوج کشمکش‌های نژادی در جنوب ایالات متحده بزرگ شده، در چنین محیطی نسبت به دیدگاه‌های تبعیض‌آمیز نژادی، به اصطلاح کوررنگ است و چند سالی می‌شود که در شهر نیویورک زندگی می‌کند، برای گذراندن پنجمین تعطیلات سالانه، مشتاقانه به زادگاهش برمی‌گردد تا دو هفته نزد پدرش اتیکس فینچ بماند. همچنین مشتاق دیدار با هنری هنگ کلینتون، خواستگار دیرین و دستیار پدرش در دفتر حقوقی اوست. پیش خود گمان می‌کند شاید آمادگی لازم برای ازدواج و آوردن نوه‌هایی برای پدرش را پیدا کرده باشد اما آنچه می‌بیند و می‌شنود، به شدت بر تصمیم نهایی‌اش اثر می‌گذارد …
هارپر لی این داستان را پیش از داستان مشهورش "کشتن مرغ مینا" نوشته که برنده‌ی جایزه‌ی ادبی پولیتزر شد و شهرت بسیاری یافت. در واقع وقایع کتاب "برو دیدبانی بگمار" بیست سال پس از ماجراهای "کشتن مرغ مینا" روی می‌دهد و داستان به همان شخصیت‌های محبوب کتاب "کشتن مرغ مینا" می‌پردازد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"از آتلانتا به بعد، با شور و شوقی کمابیش آشکار از شیشه‌ی واگن رستوران قطار، بیرون را نگاه کرده بود. هنگام نوشیدن قهوه‌ی صبحانه‌اش، پس‌روی آخرین تپه‌های جورجیا را تماشا می‌کرد و پیش آمدن خاک سرخ را، و سپس سر برآوردن خانه‌های شیروانی‌دار وسط حیاط‌های آب و جارو شده را، و بی‌گمان در حیاط‌ها، بوته‌های شاه‌پسندی را که از وسط لاستیک‌های رنگ‌شده‌ی سفید، شاخ و برگ گسترانیده بودند. با مشاهده‌ی اولین آنتن تلویزیون بر بام خانه‌های رنگ‌نشده‌ی سیاهان، به پنهای صورتش خندید؛ هر چه تعدادشان بیش‌تر می‌شد، شادمانی‌اش اوج می‌گرفت.
جین لوییز فینچ همیشه این مسیر را با هواپیما سفر می‌کرد اما تصمیم گرفت در پنجمین سفر سالانه به زادگاهش، از نیویورک با قطار به تقاطع میکوم برود. اول این که در آخرین سفرش با هواپیما قبض روح شده بود زیرا خلبان صلاح دیده بود از وسط گردبادی عبور کند. دیگر این که سفر هوایی به زادگاهش به این معنی بود که پدرش ساعت سه‌ی صبح از خواب بیدار شود و صد و شصت کیلومتر رانندگی کند تا برای آوردنش به موبیل برود ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 اعظم ملائي:  دوست داشتم. جذابیتش از کشتن مرغ مینا کمتر بود ولی کتاب خوبی بود.

 بنفشه بامداد:  بالاخره متوجه نشدم چرا نویسنده این جمله‌ها را سر هم کرده بودند و به عنوان کتاب انتشار داده بودند. کتاب حرف زیادی برای گفتن نداشت و داستان خوب پرورانده نشده بود. اگر پاورقی‌ها و توضیحات مترجم نبود، کتاب واقعا کسل‌کننده می‌شد.

 وحيده اسدي:  با ارفاااق بهش دو ستاره میدم. با اینکه خیلی "کشتن مرغ مینا" رو دوست داشتم ولی این یکی پاک ناامیدم کرد! به نظرم بهتر بود خانم هارپر لی می‌گذاشتن فقط با همون کتاب به یاد بیاریمشون!