شناسنامه محصول
مارتین ایدن
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

مارتین ایدن

(Martin Eden)
نویسنده: جک لندن (Jack London)
ترجمه: محمدتقی فرامرزی
ناشر: دنیای نو
سال نشر: 1392 (چاپ 4)
قیمت: 37500 تومان
تعداد صفحات: 496 صفحه
شابك: 978-964-172-003-4
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 10 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (3.67 امتیاز با رای 3 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'مارتین ایدن':

داستان که می‌توان آن را به نوعی "خودزندگینامه" نویسنده نیز در نظر گرفت، به زندگی مارتین ایدن می‌پردازد. ایدن دریانورد زمخت و تحصیل‌نکرده‌ای از طبقه کارگر است. او به روت مورس، دختری از طبقه مرفه و بورژوا دل می‌بازد. وضعیتی که به نظر غیرممکن می‌رسد. اینکه مردی از طبقه او بتواند با دختری از طبقه بالاتر ازدواج کند. ایدن هیچ چاره‌ای ندارد به جز اینکه خود را به سطح تمول و ثروت خانواده مورس ارتقا دهد.
ایدن از روت دو سال فرصت می‌خواهد تا این مشکل را از سر راه بردارد. برای اینکار ایدن با پرداختن به تحصیل، تلاش می‌کند تا در زمینه‌ی نویسندگی به موفقیت برسد. اما در میانه‌ی این زمان روت صبر خود را از دست می‌دهد و طی نامه‌ای به ایدن اطلاع می‌دهد که دیگر قرار و ارتباطی میان آن دو وجود ندارد. در فاصله زمانی کوتاهی پس از دریافت این نامه، موفقیت و ثروت به سراغ ایدن می‌آید ...
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"اولی، کلید انداخت، در را باز کرد و رفت تو، پشت سرش جوانکی سراسیمه داخل شد و کلاهش را ناشیانه برداشت. لباسی زمخت بر تن داشت که بوی دریا می‌داد، و خوب معلوم بود که با وارد شدن به این تالار بزرگ، خودش را گم کرده است. نمی‌دانست کلاهش را چه کار کند؛ داشت می‌چپاندش توی جیب کتش که اولی از دستش گرفت. این کار را آرام و طبیعی انجام داد، و جوان دستپاچه، از همراهش تشکر کرد. پیش خود گفت: "اون می‌دونه که چه کار باید کرد. نمی‌زاره دست از پا خطا کنم."
با تاب دادن شانه‌هایش از پشت سر اولی می‌رفت و پاهایش بی‌اختیار از هم باز می‌شدند، گویی کف صاف اتاق‌ها مانند افت و خیزهای دریا به بالا و پایین موج برمی‌داشت. اتاق‌های پهناور برای گام‌های بزرگ او خیلی باریک می‌نمودند و خودش هم می‌ترسید که مبادا شانه‌های پهنش به درگاهی‌ها بخورد یا خرده‌ریزه‌های زینتی را از روی سربخاری پایین بریزد. در میان چیزهای جورواجور از این‌سو به آن‌سو می‌چرخید و خطرهایی را که در واقع فقط در ذهنش وجود داشتند چند برابر می‌کرد ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 فربد عالمي:  جك لندن در اين شاهكارش كه بشدت پيچيدگي‌هاي ذهنش را نمايانده بود، ردپايي از تهوع نسبت به اجتماع پيرامونش را برجا گذاشته است، تهوعي كه هر چه به كمال ذهني نزديكتر مي‌شد، درماني برايش پيدا نمي‌شد و در نهايت آنجايي كه ذهن از جسم بزرگتر شود، چاره‌اي جز رهايي مطلق از قيد جسم ندارد.
مارتين ايدن بخودي خود، يك فلسفه است.

 پويان مهردلان:  در پایان این کتاب به ناگاه یاد مصرع معروف حضرت حافظ افتادم: که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‎ها

 هادي سيوف:  داستان بدی نبود ضمن اینکه تلاش بی‌وفقه یک انسان برای رسیدن به موفقیت را روایت می‌کرد که عشق موتور محرکه آن بود. اما فکر می‌کنم یک چهارم پایانی کتاب روند پویاتری نسبت به بقیه داشت.