فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"در ماه ژوئن 1938 بود که ویرجینیا وولف کتاب "سه گینی" را به چاپ رساند، کتابی برگرفته از تاملات بیپروای او درباره ریشههای جنگ که به مذاق خیلیها خوش نیامد. وولف این کتاب را دو سال پیشتر از آن و زمانی نوشته بود که او و بیشتر نزدیکان و همکاران نویسندهاش مات و مبهوت پیشروی شورش در اسپانیا بودند و کتاب "سه گینی" در واقع پاسخ بهتاخیرافتادهای بود به نامه وکیل نامداری در لندن، وکیلی که در نامهاش پرسیده بود "به نظرمان ما چطور باید جلوی جنگ را بگیریم؟" وولف سخنش را با کنایهای نیشدار آغاز میکند و میگوید به نظرش مکالمهای حقیقی میان آن دو غیرممکن است. چون با وجود اینکه هر دو از یک طبقه اجتماعی، یعنی "طبقه تحصیلکرده" هستند، شکاف عظیمی میان آنها وجود دارد: جناب وکیل مرد است و او زن. مردان جنگ به پا میکنند و (بیشترشان) جنگ را دوست دارند، چون "در جنگیدن یک جور افتخار، ضرورت و رضایت خاطر"ی مییابند که (بیشتر) زنان یا حسش نمیکنند یا لذتی از آن نمیبرند ..."