ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
افی بریست
(Effi Briest)
نویسنده:
تئودور فونتانه
(Theodor Fontane)
ترجمه:
ابوذر آهنگر
ناشر:
افراز
سال نشر:
1393
(چاپ
1
)
قیمت:
420000
تومان
تعداد صفحات:
400
صفحه
شابك:
978-964-243-926-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'افی بریست':
افی بریست دختر جوانی است که پس از ازدواج با مردی که دو برابر او سن دارد و هیچوقت به او توجه چندانی نمیکند، زندگی یکنواخت و تنهایی را میگذراند. به همین خاطر با ظاهر شدن سرگرد کرامپاس در زندگی آنها، ناخودآگاه توجه افی به او جلب میشود و ارتباطی که از ابتدا غیرممکن مینماید بین آنها شکل میگیرد. این ارتباط همانطور که از ابتدا هم مشخص است دیری نمیپاید اما سالها بعد وقتی آنی دختر افی بزرگ شده و آنها برای زندگی به برلین نقل مکان کردهاند، راز این ارتباط قدیمی برملا میشود و ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"پرتو نورانی آفتاب از راه نمای جلویی خانهی اربابی خانوادهی فونبریست - در عمارت هوهنکرمن که از زمان سلطنت گئورگ ویلهلم در آن سکونت داشتند - بر جادهی روستایی که در آن ساعت ظهر خلوت مینمود، میتابید؛ در همین حال، عمارت جانبی عمودی که در سمت دیگر محوطهی چمنزار و باغ قرار داشت، سایهای بلند بر راه پوشیده با سنگهای چهارگوش سفید و سبز، میافکند و آنسوتر نیز سایهاش بر میدان چمن بزرگی میافتاد که اطرافش را بوتههای ریواس و خشخاش گرفته بودند و در میانهی آن، ساعت آفتابی قرار داشت. حدود بیست قدم دورتر کاملا در موقعیت و مسیر عمارت جانبی منزل، دیوار پیچکپوش گورستان کلیسا با برگهای کوچک واقع شده بود که فقط در آهنی کوچک و سفیدرنگی داشت و در پشت این دیوار، برج چوبین عمارت هوهنکرمن دیده میشد که به دلیل وجود خروس بادنمایی در بلندا که به تازگی طلاکاری شده بود، برق میزد ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!