ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
ستونهای زمین (دو جلدی)
(The Pillars of the Earth)
نویسنده:
کن فالت
(Ken Follett)
ترجمه:
طاهره صدیقیان
ناشر:
روشنگران و مطالعات زنان
سال نشر:
1392
(چاپ
1
)
قیمت:
30000
تومان
تعداد صفحات:
1245
صفحه
شابك:
978-964-194-068-5
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(5 امتیاز با رای 1 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'ستونهای زمین (دو جلدی)':
داستان در انگلستان قرن دوازدهم میلادی رخ میدهد. زمانی که پس از مرگ هنری اول پادشاه انگلستان، جنگ و اختلاف میان اعضای خانواده سلطنتی برای تصاحب تاج و تخت درگرفته است و کشور دچار ناآرامی و هرج و مرج است. در چنین شرایطی تام در حال ساختن خانهای برای ویلیام هاملی و همسر آینده اوست که کار ساخت ناگهان متوقف و او بیکار میشود. وقتی که همسر تام در حین وضعحمل فوت میکند، او به ناچار بچهی بهدنیاآمده را سر راه میگذارد چون پولی ندارد تا با آن شکم این نوزاد را سیر کند.
وقتی پس از مدتی تام پشیمان میشود و تصمیم میگیرد فرزندش را پیدا کند، یک زن یاغی به نام الن به او میگوید که بچه به یک صومعه برده شده و اگر تام به سر راه گذاشتن فرزندش اعتراف کند، دچار دردسر خواهد شد. بچه را کشیشی به نام فرانسیس پیدا کرده که برای دیدار برادرش فیلیپ به صومعه میرفته است. مسئولین صومعه نام جوناتان را برای بچه برمیگزینند و فیلیپ نگهداری از او را برعهده میگیرد ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
"در سراشیب درهای وسیع، کنار نهری زلال و خروشان تام خانهای میساخت.
دیوارها اکنون به یک متر رسیده بود و به سرعت بر بلندی آنها افزوده میشد. دو سنگتراشی که استخدام کرده بود زیر نور آفتاب کار میکردند و مالههایشان به طور یکنواخت صدا میکرد. کارگرها زیر وزن قطعههای بزرگ سنگ عرق میریختند. پسر تام، آلفرد، مشغول مخلوط کردن ملاط بود و چمچههای ماسه را که روی تخته میریخت با صدای بلند میشمرد. یک نجار روی نیمکت کنار تام کار میکرد و با دقت تکه چوبی جنگلی را با تیشه شکل میداد.
آلفرد چهارده ساله بود و همچون تام، قدی بلند داشت. تام از بیشتر مردان یک سر و گردن بلندتر بود و آلفرد فقط چند سانتیمتر از او کوتاهتر بود و هنوز قد میکشید. آن دو بسیار به یکدیگر شبیه بودند. هر دو موهای قهوهای روشن و چشمهای سبز با رگههای قهوهای داشتند. مردم میگفتند آنها جفت زیبایی هستند. تفاوت اصلی بین آنها این بود که تام دارای ریش مجعد و قهوهای بود، در حالی که آلفرد فقط کرکری نرم و طلایی روی صورت داشت. تام با اشتیاق به خاطر آورد که موهای روی سر او هم روزی به همان رنگ بوده است ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!