ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
خوب، بد، عجیب (مجموعه نایتساید - کتاب 10)
(The Good, the Bad, and the Uncanny)
نویسنده:
سیمون آر.گرین
(Simon R. Green)
ترجمه:
زهره حقبین
ناشر:
ویدا
سال نشر:
1391
(چاپ
1
)
قیمت:
5000
تومان
تعداد صفحات:
212
صفحه
شابك:
978-964-2912-76-6
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'خوب، بد، عجیب (مجموعه نایتساید - کتاب 10)':
جایی در قلب لندن شهری وجود دارد که دنیای دیگری است. آنجا همیشه شب است. همیشه ساعت سه بعد از نیمهشب است. رستورانها و اماکن عمومی همیشه باز هستند. هرچه بخواهید در این شهر برایتان فراهم است. و ترافیکی همیشگی در خیابانهای نایتساید در جریان است. در سایهی کوچههای باریک و تاریک این شهر قول و قرارهای زیادی گذاشته میشود و تصمیمات مهمی گرفته میشود. هیولاها با ظاهری مبدل در تعقیب شما هستند و همیشه نگاهی شما را دنبال میکند که لزوما چشم یک انسان نیست. یعنی که میتواند باشد؟ کدام شکارچی خودش قرار است طعمهی دیگری شود؟
من جان تیلور هستم یک کارآگاه خصوصی. من پروندههایی را میپذیرم که هیچ کس حاضر نیست قبولشان کند چون من قدرت خاصی در اختیار دارم که با آن هر معمایی را حل میکنم. بیشتر موکلان من میگویند که دنبال حقیقتند اما منظورشان چیز دیگری است. من همیشه یک کت سفید میپوشم. این کت برای من مثل زره شوالیههاست و با آن به جنگ هیولاها میروم. اینجا نایتساید است. نگویید که چرا قبلا بهتان هشدار ندادم. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"آن شب داشتم در خیابان قدم میزدم که مه دور تا دورم را گرفت. ایستادم و به دقت به آن نگاه کردم. در نایتساید از مه خبری نیست. اینجا باران زیاد میبارد و رعد و برق هم میزند، اما معمولا هوای مهآلود نداریم. آب و هوا و فصلها بخشی از روند طبیعی دنیاست، اما همه چیز در نایتساید فرق میکند. به همین خاطر مه ناگهانی یعنی که قرار است برای کسی اتفاقی بیفتد.
مردم در خیابان به سرعت از مه فاصله میگرفتند و به داخل ساختمانها پناه میبردند. مه غلیظ خاکستری همینطور جلوتر میآمد و همه جا را میپوشاند. با پیشروی مه سکوت همه جا را فرا گرفت. مه روی شیشههای مغازهها مینشست و به سرعت جلو و جلوتر میرفت. نزدیکتر که آمد. در میان آن جرقههایی درخشان دیده میشد و اشکالی نامشخص میآمدند و میرفتند. تصمیم گرفتم فرار کنم.
از ظاهر امر معلوم بود که این مه از نوع در حال دگرگونی است ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!