بخريد و بخوانيد ...
اولیس جویس (عصاره داستانی)

اولیس جویس (عصاره داستانی)

نویسنده: هری بلامایزر، ماتیو هاجارت، دان گیفورد 
ترجمه: منوچهر بدیعی
ناشر: نیلوفر
سال نشر: 1400 (چاپ 3)
قیمت: 225000 تومان
تعداد صفحات: 332 صفحه
شابك: 978-964-448-620-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 3 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'اولیس جویس (عصاره داستانی)':

حقیقت آن‌که داستان "اولیس" لابه‌لای اساطیر یونان، تاریخ و جغرافیا و افسانه‌های ایرلند، مناسک مسیحیت، انواع گوناگون سبک‌های ادبی، سیلان خودآگاهی و تک‌گوئی درونی، اشارات ادبی و فلسفی و حتی علمی، پاره‌هایی از زندگی جویس و خانواده جویس، زندگی روزمره دوبلینی‌ها، تکه‌هایی از ترانه‌ها و اپراهایی که خواندن آنها رواج داشته و اشاره به بیش از هزار شخصیت که هرکدام نمونه‌ای از صاحبان مشاغل و حرفه‌های گوناگون هستند، پراکنده و پنهان شده است.
در این میان چگونه می‌توان از "داستان" اولیس سر درآورد؟ این داستان در واقع همان قصه ساده‌ای است که "از هر زبان که می‌شنوم نامکرر است." سه شخصیت اصلی هم بیشتر ندارد: استیون ددالوس، لئوپلد بلوم و زنش مالی بلوم. اما بیرون کشیدن این قصه ساده از دل متن کتاب به کوششی طاقت‌فرسا نیاز دارد که حتی مشتاق‌ترین و کنجکاوترین خواننده را مایوس می‌کند.
بنابراین، تنها راه برای کسانی که فقط داستان و رمان می‌خواهند، آن است که عصاره داستانی هر بخش را به زبان راحت و ساده و بدون اشارات و تلمیحات و "بازی‌های زبانی" بخوانند. این کتاب همان "عصاره داستانی" است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
"اولیس" یکی از معروف‌ترین رمان‌های قرن بیستم و به قولی شاخص رمان مدرن در عصر حاضر به حساب می‌آید. کتاب در 18 فصل، ماجراها و ملاقات‌های لئوپلد بلوم را در طول یکروز عادی، 16 ژوئن 1904، در شهر دوبلین روایت می‌کند. کتاب حاضر نیز به همین خاطر در 18 فصل تنظیم شده و در هر فصل "عصاره" یکی از فصل‌های کتاب اصلی را در اختیار خواننده قرار می‌دهد.
در فصل اول کتاب با عنوان "تلماک" می‌خوانیم:
"ساعت 8 صبح روز پنجشنبه 16 ژوئن 1904 است. روز با تقلید مسخره‌آمیزی از مراسم عشای ربانی آغاز می‌شود. ملکی (باک) ملگن فربه، با ابهت ادای کشیشی را درمی‌آورد که به‌سوی محراب می‌رود و ضمن آنکه دعا می‌خواند پیاله ریش‌تراشی‌اش را مانند جام شراب عشای ربانی سر دست بلند می‌کند. استیون بر بالای پلکان ایستاده است و ملگن را تماشا می‌کند که با مسخرگی پیرامون خود را تبرک می‌کند و به جماعتی از نمازگزاران خیالی "جسم و روح و خون و جراحت" عیسای مونثی را تقدیم می‌کند. آب کف‌دار پیاله ریش‌تراشی یاد‌آور گلبول‌های سفید خون است؛ سوت کشدار ملایمی که می‌کشد و دو سوت محکم تیز که پاسخش را می‌دهد یادآور صدای ناقوس کلیساست. استیون از دیدن دندان‌های طلای ملگن و اداهای طنزآمیز او به یاد "کروزوستوموس زرین‌دهان" می‌افتد که به بلاغت در سخنوری شهره بود ..."

اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را اینجا بیابید.

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!