بخريد و بخوانيد ...
راه‌های نرفته (مجموعه نایت ساید- کتاب 5 )
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

راه‌های نرفته (مجموعه نایت ساید- کتاب 5 )

(Paths Not Taken)
نویسنده: سیمون آر.گرین (Simon R. Green)
ترجمه: زهره حق‌بین
ناشر: ویدا
سال نشر: 1398 (چاپ 7)
قیمت: 264000 تومان
تعداد صفحات: 238 صفحه
شابك: 978-964-6807-75-4
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 5 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'راه‌های نرفته (مجموعه نایت ساید- کتاب 5 )':

من جان تیلور هستم. در نایت ساید به دنیا آمده‌ام جایی در قلب مخفی لندن. جایی که همیشه هوا گرگ و میش است. جایی که الهه‌ها و هیولاها در کنار هم قدم برمی‌دارند. آنجا برای هر سوال بی‌جوابی پاسخی پیدا می‌شود.
مدتی نایت ساید را ترک کردم اما دوباره برگشتم تا کاری را که در آن بهترینم را دنبال کنم. پیدا کردن چیزها یا کسانی که یا گم شده‌اند یا آن‌ها را دزدیده‌اند چه واقعی چه خیالی.
به تازگی به موضوع خطرناکی پی‌برده‌ام: هویت واقعی مادرم. معلوم شده که او موجودی ماقبل تاریخی است که نایت ساید را ساخته و حالا به دلایلی خاص می‌خواهد آن را نابود کند. برای اینکه قبل از وقوع هر اتفاقی بتوانم جلوی او را بگیرم باید به سفری دشوار بروم. به گذشته‌ها سفر کنم. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"در نایت‌ساید هر چیزی را که بخواهی، می‌‌توانی بخری، غیر از زمان. کارهای زیادی بود که باید انجام می‌دادم و دشمنان هم‌چنان در تعقیبم بودند. درحالی که در خیابان‌های نایت‌ساید قدم می‌زدم، با تعجب می‌دیدم که مردم و موجودات دیگر بیش از قبل از من فاصله می‌گیرند. احتمالا خبرهای مربوط به هویت مادرم را شنیده ‌بودند، یا شاید شنیده بودند که مقامات دستور کشتن مرا داده‌اند. در این صورت هیچ‌کس دلش نمی‌خواست به من نزدیک شود، مبادا بلایی سرش بیاید.
ماه کامل بود و آسمان پر از ستاره. هوا گرم و تب‌آلود بود و همه جا چراغ‌های نئونی می‌درخشیدند. صدای موسیقی از داخل رستوران‌ها و کافه‌ها به گوش می‌رسید. جمعیت در پیاده‌رو این‌طرف و آن‌طرف می‌رفتند و با این‌که ساعت سه نیمه‌شب بود، چشمان‌شان برق می‌زد. نایت‌ساید مثل همیشه در تکاپو بود. من به سمت دفتر کارم می‌رفتم. هیچ‌وقت قبلا به آن‌جا نرفته بودم و خیلی دلم می‌خواست بدانم چه شکلی است. منشی جوانم، کتی، بعد از این‌که مشکلات مالی پیدا کردم، این دفتر را برایم آماده کرد. کتی آن‌جا را در کمال دقت و حوصله اداره می‌کرد و من از این بابت خوشحال بودم. نظم و ترتیب همیشه برای من امری کاملا ناشناخته بوده. حتی یادم نمی‌ماند به خودم برسم و لباس‌هایم را بشویم ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!