ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
خانهداری
(Housekeeping)
نویسنده:
مریلین رابینسون
(Marilynne Robinson)
ترجمه:
مرجان محمدی
ناشر:
آموت
سال نشر:
1393
(چاپ
1
)
قیمت:
15000
تومان
تعداد صفحات:
272
صفحه
شابك:
978-600-6605-39-5
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'خانهداری':
کتاب داستان روت و لوسیل، دو خواهر یتیمی است که در شهر کوچک و دورافتاده فینگربون در شمال غربی آمریکا بزرگ میشوند. پس از آن که قوم و خویشهای جانشین مادر، آنها را رها میکنند این دو تحت مراقبت سیلوی، خواهر بیخیال و اسرارآمیز مادرشان قرار میگیرند. نویسنده چالش این دو خواهر در پشت سر گذاشتن کودکی در فضای وهمانگیز و بیروح زمستانی زندگیشان را با قدرت به تصویر کشیده است. خانهداری رمانی است درباره فقدان، تنهایی و سرگشتگی. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"اسم من روت است. مادربزرگم، خانم سیلویا فاستر، من و خواهر کوچکترم، لوسیل را بزرگ کرد و وقتی مرد لیلی و نونا فاستر، خواهرهای شوهرش سرپرستی ما را برعهده گرفتند. وقتی آنها فرار کردند دختر مادربزرگم، خانم سیلویا فیشر از ما مراقبت کرد. همهی این سالها ما در یک خانه زندگی میکردیم؛ خانهی مادربزرگم؛ خانهای که شوهرش ادموند فاستر، کارمند راهآهن برایش ساخت. او سالها قبل از تولد من این دنیا را ترک کرده بود. او بود که ما را در این مکان ناخوشایند رها کرد. خودش در غرب میانه بزرگ شده بود، در خانهای سربرآورده از خاک، با پنجرههایی چسبیده به زمین و در سطح دید چشم. برای همین، خانه از بیرون مثل تپه بود؛ پناهگاهی قبر مانند. از داخل هم که نگاه میکردی منظرهی بیرونی آن چنان محدود بود که به نظر میرسید دور خانهی کلوخی، چیزی نیست جز خط افق ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!