درباره كتاب 'بحران دنیای متجدد':
این کتاب یکی از سه اثر اصلی گنون در باب مهمـرین اندیشههای وی در انتقاد از فرهنگ و اندیشه غرب است. به نظر گنون شرایط هولناکی را که دنیای متجدد در آن به سر میبرد عمدتا باید از طریق روشن کردن تعلیم ادواری آیین هندو تعیین کرد، که به موجب آن بشریت در حال سقوط و انحطاط به وضعی بیش از پیش انجمادیافته و مادیشده است و بیش از هر زمان دیگری نسبت به اثرات معنوی تاثیرناپذیر گشته است. گنون به هنگام نوشتن این کتاب بر این باور بود که هیچ ترمیم ممکنی وجود ندارد و از فاجعه آخرالزمان گریزی نیست. وانگهی آنچه از یک جنبه ممکن است بدبینی دنیایی تلقی شود، از جنبه دیگر همچون خوشبینی آسمانی جلوهگر میشود، زیرا پایان یک دور نشانه تکمیل آن و استقرار مجدد نظم حقیقی است.
گنون این کتاب را آنگاه نوشت که هنوز در غرب مشکلاتی که امروزه در مقابل چشم همگی هویدا است ظاهرا وجود نداشت و مغربزمین با اطمینان فراوان به آینده خویش در حال از بین بردن باقیماندههای سنتهای معنوی خود و سایر تمدنهای جهان بود. پیشبینیهایی که گنون در این آثار از وضع آینده جهان کرده است دلیل کافی برای حکمت و عمق نظر او است.
فصل اول کتاب با عنوان "عصر تاریک" با این جملات آغاز میشود:
"دکترین هندو چنین میآموزد که یک دوره انسانی، که آن را منونتره مینامند، به چهار دوره تقسیم میشود و این دورهها مرحلههایی را مشخص میکنند که طی آنها روحانیت نخستین بهتدریج بیش از پیش پوشیده میشود؛ اینها همان دورههایی هستند که سنتهای باستانی غرب آنها را عصرهای طلایی، نقره، برنز و آهن مینامیدند. ما اکنون در عصر چهارم، یعنی کلی-یوگه یا 'عصر تاریک' هستیم و میگویند که از بیش از شش هزار سال پیش، یعنی از زمانی بسیار زودتر از هر آنچه برای تاریخ 'کلاسیک' معلوم بود، در این وضعیت بودهایم. از آن زمان به بعد حقایقی که قبلا در دسترس همه بود بیش از پیش مخفی و دستنیافتنی شده است؛ کسانی که از این حقایق برخوردار بودند کمتر و کمتر شدهاند و با وجود اینکه گنجینه حکمت 'ناانسانی' (یعنی فوق انسانی) که مقدم بر همه عصرها است هرگز ممکن نیست که از بین برود، در حجابهای بیش از بیش نفوذناپذیر پوشیده میشود، حجابهایی که این حکمت را از دید انسانها مخفی میکند و کشف آن را فوقالعاده مشکل میسازد ..."