ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
سرزمین گمشدگان
(The Kingdom of Strangers)
نویسنده:
الیاس خوری
(Elias Khoury)
ترجمه:
رضا عامری
ناشر:
افراز
سال نشر:
1392
(چاپ
1
)
قیمت:
140000
تومان
تعداد صفحات:
126
صفحه
شابك:
978-964-243-679-8
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 1 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'سرزمین گمشدگان':
نویسنده مشهور عرب در این داستان خود حکایتهای مختلفی را از لبنان جنگزده در هم میتند. او داستان راهبی لبنانی را تعریف میکند که در بیتالمقدس به قتل میرسد. ماجرای فیصل، پسربچه 11 ساله را میگوید که کشته شدن پدر و مادر و خواهران و برادرانش را به چشم میبیند. حکایت جوانه زدن دوستی میان یک مسلمان و یک یهودی را برایمان تصویر میکند وقتی که در نیویورک با همدیگر ملاقات میکنند. و ... داستان وداد، دختر آذربایجانی را میآورد که از روستایش دزیده میشود و در بیروت به عنوان کنیز به اسکندر فروخته میشود تا او عاشق این دختر آذری شود و قید همه چیز را بزند تا با او ازدواج کند.
قصههای درهمتنیده کتاب در کنار بحرالمیت، بر روی تپههای بیتالمقدس، در کوچههای بیروت، در روستاهای دورافتادهی لبنان و در گذرگاههای اردوگاه شتیلا اتفاق میافتند.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"به او گفتم عطر خاطرهها را حس میکنم.
خندید.
مریم هروقت نمیتوانست جواب بدهد میخندید؛ بعد پیش از آنکه بگوید بلد نیست منظورش را برساند، لحظهای میماند و تردید میکرد.
اینطوری بود.
زنی بود با موهای کوتاه، چشمان درشت و کمری که کمی به جلوه خم شده بود. با لهجهی عجیبی حرف میزد. لهجهای که هیچوقت نگفت آن را از کجا آورده. در ساحل بحرالمیت آهسته کنارم قدم میزد.
افق رنگ سرب بود.
هوای سربی، کرانهی بحرالمیت را نقش میزد و من ایستاده بودم. فلات اردن مرا سوی گودالی لزج میکشاند، سوی رطوبت و سرب و عطر خاطرهها ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!