بخريد و بخوانيد ...
اولین تماس تلفنی از بهشت
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

اولین تماس تلفنی از بهشت

(The First Phone Call From Heaven)
نویسنده: میچ آلبوم (Mitch Albom)
ترجمه: مهرآیین اخوت
ناشر: هیرمند
سال نشر: 1398 (چاپ 8)
قیمت: 100000 تومان
تعداد صفحات: 335 صفحه
شابك: 978-964-408-320-4
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 63 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (3.6 امتیاز با رای 10 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'اولین تماس تلفنی از بهشت':

یک روز صبح، در شهری کوچک به نام کولدواتر، چند تلفن زنگ می‌خورد. آن طرف خط کسانی هستند که می‌گویند از بهشت تماس گرفته‌اند؛ یکی با مادرش حرف می‌زند و یکی با خواهرش، هرکسی با عزیزی از دست رفته. آیا معجزه‌ای غریب رخ داده؟ یا فریبی بزرگ در کار است؟ وقتی اخبار این تماس‌های عجیب پخش می‌شود، غریبه‌ها دسته‌دسته به شهر سرازیر می‌شوند تا آن‌ها هم بخشی از این معجزه باشند.
شهر کوچک و حتا دنیای انسان‌ها با این معجزه زیر و زبر شده، اما همیشه در هر معجزه‌ی شادی‌بخش اندکی اندوه هم هست. همیشه در معجزه‌ای که مردم را به هم نزدیک می‌کند، اندکی تنهایی هست. مردی هست که دوست ندارد بپذیرد چنین معجزه‌ای رخ داده، چون همسرش با او تماس نمی‌گیرد تا مرهمی بر زخم دوری‌آش باشد؛ مادری از یادآوری اندوه فقدان پسرش دوباره افسرده می‌شود ... اما معجزه مسیر خود را دارد: خبرنگاری که به معجزه باور ندارد، بیش از هر کس دیگری زندگی‌اش از نو تعریف می‌شود؛ مردی که با دیگران تلخ است، یاد می‌گیرد محبت کند؛ مردی هم یاد می‌گیرد معجزه حقیقت دارد ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"روزی که اولین تماس تلفنی بهشت با جهان برقرار شد، تس رافرتی داشت یک جعبه چای کیسه‌ای را باز می‌کرد.
ریننننگ!
محل نداد و باز هم با ناخن‌هایش مشمع دور جعبه را کند.
ریننننگ!
ناخنش را لای برآمدگی روی نوار مشمع گذاشت و کشیدش.
ریننننگ!
بالاخره پاره‌اش کرد. بعد کیسه را کند و کف دستش مچاله کرد. می‌دانست اگر یک زنگ دیگر بخورد، می‌رود روی پیغام‌گیر و …
ریننننگ!
"الو؟"
دیر شده بود.
"اه؛ این پیغام‌گیر هم ..." اول صدای کلیک دستگاه را که روی پیش‌خوان آشپزخانه بود شنید و بعد هم صدای پیغام ضبط‌شده‌ی خودش را.
"سلام؛ تس هستم. لطفا اسم و شماره‌ی تماس خودتون رو بگذارید. توی اولین فرصت تماس می‌گیرم باهاتون. ممنون."
صدای بوق کوتاهی آمد و بعد هم صدای خش خشی کمابیش شدید. اما بعد از آن …
"سلام دخترم ... باید یه چیزی بهت بگم."
نفس تس بالا نیامد. گوشی از دستش افتاد.
مادرش چهار سال پیش مرده بود ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 فاطمه عارف‌نژاد:  من خواندن کتاب‌های میچ آلبوم را از همین کتاب شروع کردم و بر خلاف نظر بعضی دوستان معتقدم اثر بسیار درخشان و تحسین‌برانگیزی بود. اشارات زیبای نویسنده به ماجرای اختراع گراهام بل در لا به لای داستان هم یک ابتکار فوق‌العاده تازه و پر مفهوم بود که بسیار حرفه‌ای به خط داستانی هم کمک می‌کرد.

 گلناز گرايلي:  اگر نمیدونستم نویسنده کیه اصلا نمیتونستم حدس بزنم که کار میچ آلبوم باشه. اصلا شباهتی به نوشته‌های گذشته‌اش نداشت. تم هالیودی داشت. با توجه به کتاب قبلی ایشون یعنی ارباب زمان که به نظرم کمی افت داشت این بار افت بسیار ملموستری برای من بود. امیدوارم این سیر نزولی تصادفی باشه. البته ناامیدکننده نبود و هنوز هم هرچی بنویسه میخونم.

 فربد عالمي:  معجزه را می‌توان در کتابها خواند و باور نکرد، یا اینکه با چشمی فرای چشمها ببینی و باور داشته باشی. این اعجاز می‌تواند تماسی تلفنی از دنیایی دیگر، دنیایی موسوم به بهشت باشد، که نویسنده با یادآوری اختراع (معجزه) گراهام بل، گویی دور از ذهن نمی‌بیند، برای گذر از مرگ و دیدن ورای آن. گاهی به تلفنم نگاه می‌کنم، انگار انتظار تماسی را دارم، تماسی از آوایی آشنا که خطابم می‌کند ولی نه از اینجا بلکه از ...