بخريد و بخوانيد ...
ساختن تاریخ: عاملیت، ساختار و تغییر در نظریه‌ی اجتماعی
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

ساختن تاریخ: عاملیت، ساختار و تغییر در نظریه‌ی اجتماعی

(Making History: Agency, Structure, and Change in Social Theory)
نویسنده: آلکس کالینیکوس (Alex Callinicos)
ترجمه: مهدی گرایلو
ناشر: کتاب آمه
سال نشر: 1392 (چاپ 1)
قیمت: 22000 تومان
تعداد صفحات: 485 صفحه
شابك: 978-600-6289-14-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 2 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'ساختن تاریخ: عاملیت، ساختار و تغییر در نظریه‌ی اجتماعی':

انسان تا چه اندازه مهار کنش خویش را به دست دارد؟ آیا کارگزار خودفرمان کردوکار خرد و کلان خویش است یا تحقق‌بخش ناگزیر آنچه ساختارها بر سرنوشت او درنوشته‌اند؟ در جستجوی پاسخ پرسش‌هایی ازاین‌دست، کتاب "ساختن تاریخ" پرونده‌ی "دوگانه‌ی ساختار و عاملیت" را بازمی‌گشاید تا نخست با بازخوانی تبار نظری این دشواره، و نمایش چهره‌بندی‌های گوناگونی که دست‌کم در دو سده‌ی گذشته بدان‌ها درآمده است، پیکره‌ی تاریخی پرسش را از نو بسازد، و سپس در چهارچوب فکری و سیاسی ویژه‌ی نویسنده چنین داوری کند: پرونده را نمی‌بندیم، چرا که پاسخ فرجامین در کنش دوران‌ساز انسان‌هاست؛ خواهیم خواند که چگونه دگرگشت ساختارها هم نیازمند توانی است که خود ساختارها به کنشگران می‌بخشند، و بر این پایه، چندوچون دگرگونی‌های اجتماعی است که آشکارگر بهره‌ی راستین عاملیت انسان‌ها در برساختن تاریخشان خواهد بود. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز می‌شود:
" "انسان‌ها تاریخ خود را می‌سازند، اما نه آن‌چنان که دلخواهشان است؛ آنان این کار را نه در وضعیتی که خود انتخاب کرده‌اند، بلکه در شرایطی که با آن مواجه شده‌اند و از گذشته به آنها تحویل داده شده است، انجام می‌دهند." این قطعه‌ی مشهور در آغاز "هژدهم برومر لویی بناپارت" مهم‌ترین جمله‌ی مارکس درباره‌ی رابطه‌ی میان ساختار و سوژه است. به نظر می‌رسد راه‌حلی که این گزاره برای مسئله ارائه می‌کند این است که "شرایط" به‌سبب اعمال حدودی بر کنش فردی و جمعی، نقشی اساسی در محدود کردن دامنه‌ی گزینه‌های ممکن پیش‌روی عامل‌ها ایفا می‌کنند. این ضابطه نقصی اساسی دارد و آن اینکه نقش ساختارها را اساسا منفی و همچون قیدی بر پای کنش می‌انگارد. اما یک مشکل بزرگ‌تر هم وجود دارد که می‌خواهم در اینجا به آن بپردازم و آن روش مبهم درک مارکس از مفهوم عامیلت است.
پری اندرسن بر این باور است که می‌توان سه روش را از هم مشخص کرد که در آنها اجازه داریم بگوییم که انسان‌ها "تاریخ را می‌سازند"، و هر کدام از این روش‌ها دربرگیرنده‌ی نوع متفاوتی از هدف انسان‌ها از فعالیت خویش است ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!