شناسنامه محصول
رهنمودهایی برای نزول در دوزخ
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

رهنمودهایی برای نزول در دوزخ

(Briefing for a Descent Into Hell)
نویسنده: دوریس لسینگ (Doris Lessing)
ترجمه: علی‌اصغر بهرامی
ناشر: ماهی
سال نشر: 1394 (چاپ 2)
قیمت: 15000 تومان
تعداد صفحات: 302 صفحه
شابك: 978-964-209-022-8
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 1 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'رهنمودهایی برای نزول در دوزخ':

داستان با گزارش پرستار کشیک بخش روانی بیمارستانی در لندن در خصوص پذیرش بیماری با هویت نامعلوم، آغاز می‌شود. پلیس این شخص را درحالیکه نیمه‌شب، سرگردان بوده و حرف‌های بی‌سر و ته می‌زده به ظن آنکه مست است یا مواد مخدر مصرف کرده، بازداشت می‌کند اما پس از دو سه ساعت او را به بیمارستان منتقل می‌کند.
بیمار مدام حرف می‌زند و حرف‌هایش پرت و پلا به نظر می‌رسد ... نیمه اول کتاب عمدتا به همین حرف‌ها اختصاص دارد. در نیمه دوم داستان اما مسائل کمی روشن‌تر می‌گردد و ... (خلاصه داستان برگرفته از وبلاگ "میله بدون پرچم")
داستان با گزارش پرستار کشیک بیمارستان شروع می‌شود و بعد با این جملات ادامه پیدا می‌کند:
"... به باد نیازمندم. یک باد خوب قوی، یک باد موافق. هوا راکد است. جریان - حتما با سرعت خوبی به پیش می‌کوبد. بله، ولی من آن را حس نمی‌کنم. قطب‌نمایم کجاست؟ آن‌که روزها پیش از دست رفت، یادت نمی‌آید؟ به باد احتیاج دارم، یک باد خوب قوی، یک باد موافق. سوت می‌زنم تا باد بیاید. مزد نای‌زن را اگر داده بودم، سوت می‌زدم تا باد بیاید. بادی از مشرق، باد تندی که به پشت من بوزد. آری. شاید هنوز هم بیش از آنچه باید به ساحل نزدیکم؟ پس از این همه روز در دریا، بیش از آنچه باید به ساحل نزدیک؟ اما کیست که بداند، شاید باز به ساحل کشانده شده‌ام. آه نه، نه، باز می‌کوشم و پارو می‌زنم. پاروها از دست رفته‌اند، یادت نمی‌آید، روزهاست رفته‌اند. نه، حتما بیش از آنی که فکر می‌کنی به چشم‌انداز خشکی نزدیکی. جزایر کیپ‌ورده در سمت راست قایق بود - کی؟ هفته‌ی پیش. کی پیش؟ خسته نبود، زن من بود. این‌جا دریا شورتر از نزدیک ساحل است. نمک، دریای نمک، شوراب تکه‌تکه از آرواره‌های اسبان آمد تا آرواره‌های من. روی صورتم، پوسته‌های ضخیم نمک. می‌توانم آن را بچشم. اشک‌ها، آب دریا. می‌توانم نمک دریا را بچشم. از کویر. دریای متروک. اسبان دریایی. شن‌پشته‌ها. باد به شن‌های فراز قله‌ی شن‌پشته‌ها تلنگر می‌زند، تاب امواج را صاف می‌کند. شن حرکت می‌کند و تاب می‌خورد و درون امواج توده می‌شود ..."

اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را اینجا و اینجا و اینجا و اینجا بیابید.

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!