درباره كتاب 'تروریست خوب':
تروریست خوب داستان کشمکشها و بازی سرنوشت گروهی شبهنظامی چپگراست که در کوچهپسکوچههای لندن سرگرداناند. دوریس لسینگ در این رمان با نکتهسنجی و ظرافتی خاص به تحلیل زندگی انسانهایی میپردازد که به این مسیر پرمخاطره و هراسآور کشانده شدهاند. لسینگ با داستانی مهیج و بینظیر بار دیگر قدرتش را در خلق آثار شگفتانگیز به نمایش میگذارد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"بنای خانه کنار جادهی اصلی و پررفت و آمدی قرار داشت که از دور بسیار محکم، اما کثیف به نظر میرسید. آجرهای سیاهرنگ کنار ناودان و گرداگرد دودکش پهن آن از کنار زوایای ساختمان سر برافراشته بود. پرندهای که علفی بسیار بلندتر از هیکل خود به منقار گرفته بود، به سوی آسمان پرکشید.
آلیس گفت: "به نظرم باید آن را حوالی 1910 ساخته باشند. نگاه کن عجب دیوارهای ضخیمی هم دارد! ضخامت آن را میتوانی از میان پنجرههای شکستهی طبقهی اول ببینی." و با اینکه پاسخی دریافت نکرد، کولهپشتیاش را با بیاعتنایی از میان گیاهان گزنه و علفهای هرزی که لابهلای قوطیهای خالی و زنگزدهی کنسرو و لیوانهای پلاستیکی روییده بود، رد کرد و راهش را کوتاه کرد. کمی پیش رفت و سپس قدمی به عقب برداشت تا بتواند بام خانه را بهتر ببیند. همانطور که انتظار میرفت، چهرهی بسیار خشن و ترسناک جاسپر پیش چشمش آمد ..."