شناسنامه محصول
و کوه طنین انداخت
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

و کوه طنین انداخت

(And the Mountains Echoed)
نویسنده: خالد حسینی (Khaled Hosseini)
ترجمه: مهگونه قهرمان
ناشر: حوض نقره
سال نشر: 1395 (چاپ 2)
قیمت: 18000 تومان
تعداد صفحات: 416 صفحه
شابك: 978-964-328-815-0
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 128 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (4.2 امتیاز با رای 25 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'و کوه طنین انداخت':

... داستان با پیوند نامتوازن میان برادر و خواهری بی‌مادر در دهکده‌ای در افغانستان آغاز می‌شود. برای پری سه ساله، برادر بزرگش عبدالله بیشتر مادر است تا برادر. و برای عبدالله ده ساله، پری کوچک همه کس اوست. آنچه برای آن‌ها رخ می‌دهد - و تاثیرات و پایه‌های آن بر زندگی بسیاری انسان‌های دیگر - دلیلی است بر پیچیدگی زندگی.
خالد حسینی در داستانی چندملیتی که نه تنها گرداگرد والدین و فرزندان آن‌ها می‌گردد، بلکه برادران و خواهران و عموزاده‌ها و عمه‌زاده‌ها و دلسوزان آن‌ها را نیز دربرمی‌گیرد، راه‌های بسیاری را برای بروز عشق میان افراد خانواده به ما نشان می‌دهد، و این‌که چگونه اغلب ما از رفتاری که نزدیک‌ترین کسانمان به ما می‌کنند شگفت‌زده می‌شویم ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"پس این‌طور. قصه می‌خواهید. برایتان تعریف می‌کنم. اما فقط یکی. هیچ‌کدام از شما نباید قصه دیگری بخواهید. دیر است و ما راه درازی در پیش داریم. پری، من و تو. تو باید امشب بخوابی. تو هم همین‌طور، عبدالله. وقتی من و خواهرت نباشیم، من روی تو حساب می‌کنم، پسر. مادرت هم همین‌طور. حالا وقت قصه است. گوش کنید. هر دوی شما. خوب گوش کنید و وسط حرفم هم نپرید.
روزی، روزگاری، در دورانی که دیوها و جن‌ها و غول‌ها روی زمین می‌غریدند، کشاورزی بود که بابا ایوب نام داشت. او با خانواده‌اش در دهکده کوچکی به نام سبزه‌میدان زندگی می‌کرد. بابا ایوب از آن‌جا که خانواده بزرگی داشت و باید شکم همه را سیر می‌کرد، روزها سخت کار می‌کرد. هر روز صبح زود تا غروب زمینش را شخم می‌زد و خاک را زیر و رو می‌کرد و به درخت‌های پسته بی‌برکت و نحیف خود رسیدگی می‌کرد. در هر لحظه‌ای از روز می‌توانستی او را در زمینش ببینی که با پشتی خمیده مشغول کار بود. دست‌هایش همه پینه بسته و انگشت‌هایش خون‌آلود بود ..."

اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را اینجا و اینجا بیابید.

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 ارمغان علوي:  یک بار دیگر با خواندن این کتاب به این باور ایمان پیدا کردم که خالد حسینی نویسنده زاده شده! داستانی پرکشش و عمیقاً پر احساس که دنیایی قابل لمس و آشنا را در برابر خواننده به تصویر می‌کشد! ممنون از اینکه این کتاب ارزشمند و به یادماندنی را برای من فرستادید!

 گلناز گرايلي:  عالی بود. بسیار قوی و عمیق. انتظار داشتم مثل دو کتاب زیبای قبلی خالد حسینی با صحنه‌های دل غشه از بدبختی افغانها روبرو بشم ولی اصلا اینطور نبود. با اینکه هر بخش کتاب یک قهرمان داره ولی داستان چیره‌دستانه یکپارچه و منسجمه. خودخواهی و بدنبال آرزوهای خود رفتن از یک سو و گذشت و ایثار زندگیت برای کسانی که دوستشون‌داری دستمایه اصلی همه فصول کتابه. ولی روایت داستان چنان زیباست که قهرمانان از درون برات آشنان. صرفنظر از انتخاب هر یک از دو راه، انگار این تویی که در هر فصل از زندگیت داری انتخاب می‌کنی.

 الهه سعادتي:  ممنون از جيره‌ي كتاب! امروز تموم شد، گرچه با خوندن بادبادك‌باز به اين نتيجه رسيده بودم ولي اين كتاب بر اين عقيده كه خالد حسيني بسيار بسيار در به كار بردن تشبيهات، استعارات و يا توصيفات زيبا مهارت زيادي دارد، صحه گذاشت. واقعا زيبا بود، موضوع شايد تكراري باشه مثل خيلي چيزهاي زندگي‌هاي ما ولي شيوه و مهارت در بيان و ارتباط بين شخصيت‌هاي مختلف داستان و شرح سرگذشت اونها خيلي عالي بيان شده، ممنون از شما.

 محبوبه پهلواني:  من همیشه سبک نوشتار خالد حسینی را دوست دارم، البته ترجمه‌های خوب در فهم خوب و توجه به کتاب مهم است. به نظر من این کتاب حد اعلای تبحر او در فن داستان‌نویسی و بیان مشکلات جامعه‌ی افغان را بیان می‌کرد. وقتی صفحات اول رمان را می‌خواندم یاد داستان‌هایی می‌افتادم که خاله‌ی پدرم در دوران کودکی از دیو و فرشته و پادشاه و ... برایمان تعریف می‌کرد و همین مرا بیشتر جذب می‌کرد که کارها را رها کرده و داستان را پی بگیرم. بعد از این شروع طی چند صفحه در قالب داستانش شخصیت‌هایش را معرفی می‌کند و سپس در هر فصلی داستان را پیرامون یک یا دو شخصیت ادامه می‌دهد و اینگونه زیبایی و سبک رمان‌نویسی‌اش را به ما نشان می‌دهد. من که لذت بردم و به دوستان توصیه می‌کنم حتماً این کتاب را بخوانند، چرا که شاید برخی از وقایع بیان شده واقعیت‌های زندگی خود ما یا اطرافیان ما باشد. از ته قلب برای این نویسنده آرزوی موفقیت می‌کنم.

 الهه طاهري:  عالی بود، فوق‌العاده! اولین کتابی بود که از خالد حسینی خوندم و واقعا از مهارت نویسندگیش انگشت به دهن موندم. با اینکه هر قسمت از داستان از زاویه دید قهرمان متفاوتی روایت میشه و حتی خط زمانی داستان هم پیوسته نیست ولی نویسنده به خوبی پیوستگی داستان را حفظ کرده.
خالد حسینی به عواقب و تاثیرات ناشی از جنگ، فقر، هرج و مرج را نه فقط روی مردم درگیر با این جریانات، بلکه روی نسل بعدی و پناهنده‌های گریزان از جنگ هم به تصویر کشیده بود. و شخصیت‌ها چنان واقعی و ملموس بودند که برخی ویژگی‌هایشان را در درون خودم می‌دیدم و همین تاثیر داستان را دو چندان کرده بود.

 سيده آسيه موسوي معاف:  خیلی خیلی عالی و فوق‌العاده است البته هنوز تموم نشده اما جیره‌ی عزیز قریب به ده صفحه کتاب سفیده اونم در اوج داستان ... سابقه نداشت کتابی که برام می‌فرستید مشکل داشته باشه. خیلی حالم گرفته شده ... لطفا دو کتاب دیگه‌ی خالد حسینی را هم تو لیست ارسال بگذارید و برام بفرستید.

 پرستو تهرانی:  سه بار این کتاب رو خریدم و هدیه دادم. به قدری نوشته جالب بود که کل داستان عین یه فیلم جلو چشممه. با تک تک شخصیت‌های داستان همدردی کردم و به همه توصیه کردم که بخونن.

 ارمینا مژده:  خیلی خوب نبود

 حمید کاظمی:  کتاب خوبی بود اما باید گفت که در مقایسه با بادبادک‌باز اثر چشمگیری نبود، به نظر من قهرمان‌های داستان چه کوچک و بزرگ و سرنوشت آنها با حوصله لازم تشریح نشدند اما نثر، روان و دلنشین بود و همین افسوس کوتاهی داستان و کمرنگی قهرمان‌های داستان رو بیشتر می‌کنه.

 فربد عالمي:  چقدر دوست داشتم این کتاب رو ...
نگارش زیبای آقای حسینی، حس خوب شرقی همراه با درد، پرسه‌هایی در روح مستاصل، گمگشتی صرف در ادوار عمر و ... چقدر دوست داشتم این کتاب رو ...

 ليلا جواهري نكو:  شروع نسبتا خوبي داشت قصه هم خوب بود ولي روال خسته كننده‌اي داشت