بخريد و بخوانيد ...
فصل مهاجرت به شمال
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

فصل مهاجرت به شمال

(Season of Migration to the North)
نویسنده: طیب صالح (Tayeb Salih)
ترجمه: مهدی غبرایی
ناشر: پوینده
سال نشر: 1391 (چاپ 2)
قیمت: 7000 تومان
تعداد صفحات: 206 صفحه
شابك: 978-964-2950-22-5
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 30 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (3.4 امتیاز با رای 5 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'فصل مهاجرت به شمال':

مرد جوانی پس از سالها تحصیل در اروپا به ده زادگاهش در سودان بازمی‌گردد و در میان چهره‌های آشنا غریبه‌ای را می‌بیند - مصطفی سعید اسرارآمیز. ضمن دوستی با هم، مصطفی داستان برآشوبنده زندگی خود در لندن پس از جنگ جهانی اول را برای مرد جوان حکایت می‌کند. مصطفی چون طرفه‌ای کمیاب در جامعه غربی تمجید شد و محبوبیت فراوانی نزد زنان کسب کرد و به این راه کشانده شد که از غرب منحط وحشیانه انتقام بگیرد و در برابر آن خود ویران شود. اینک میراث هولناک کردارش در ده کوچکی در خم رود نیل لانه کرده است.
"فصل مهاجرت به شمال" داستان مردی است که فرهنگی ویرانش کرده است، همان فرهنگی که در ساختن قسمتی از وجودش نقش داشته؛ کند و کاو نیرومند و خاطره‌انگیزی است از استعمار در دو دنیای متفاوت از یکدیگر. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"بله آقایان، پس از غیبتی طولانی - دقیق‌تر بگویم هفت سال، که در طول آن در اروپا تحصیل می‌کردم - به سوی قوم و خویشم برگشتم. چیزهای زیادی آموختم و حوادث زیادی بر من گذشت - اما این داستان دیگری است. مطلب مهم این است که با اشتیاق فراوانی نسبت به قوم و خویشم به آن ده کوچک در خم نیل برگشتم. هفت سال تمام آرزوی دیدنشان را داشتم، در خوابشان می‌دیدم و سرانجام که خود را در بینشان دیدم، برایم لحظه پرشکوهی بود. آنها از برگشتنم به وجد آمدند و خیلی جنجال کردند و طولی نکشید که احساس کردم تکه یخی در درونم آب می‌شود، انگار جسم یخزده‌ای بودم که آفتاب بر آن تابیده باشد - آن گرمای زندگی طایفه که مدت زمانی در سرزمینی که "ماهی‌هایش از سرما می‌میرند"، از دست داده بودم. گوشهایم با صداهایشان اخت شد و چشمهایم به قیافه‌هاشان خو گرفت. چون در طول غیبت مدام به فکرشان بودم، در وهله اول که دیدمشان چیزی کمابیش مثل مه بین من و آنها حایل شد ..."

اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را می‌توانید اینجا و اینجا بیابید.

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 ايماندخت مصطفوي:  شاید توصیف این کتاب تنها با عنوان سرگرم‌کننده کافی نباشد. ادبیات عرب هم برای خود دنیایی دارد. آن هم رمانی از کشور سودان. توصیف مردمان و فرهنگ و سنت حاکم بر قشر روستایی جالب بود. داستانهایی در هم تنیده. مجموعه‌ای از نقش‌های اصلی.

 صفورا زواران حسيني:  به نظرم خیلی معمولی آمد. با اینکه سرزمین داستان جذاب بود و بعضی شخصیت‌ها جذاب بودند، اما نتوانستم ربط‌های قصه و روایت را خوب بفهمم. مترجم در اول کتاب دو نمونه از نقدهای نوشته شده در مورد کتاب را هم ترجمه کرده و آورده. این تاکیدی که روی ماجرای استعمار و تاثیرش بر شخصیت مصطفی می‌کنند را من پیدا نکردم. انگار آدمءها از‌ یک چیزی حرف می‌زنند که در خود رمان نیست و مربوط به پیش‌زمینه‌ای‌ست که دارند.