ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
نامههای بیپاسخ
نویسنده:
افسر مینا (تجلیپور)
ناشر:
جامعهشناسان
سال نشر:
1391
(چاپ
1
)
قیمت:
10000
تومان
تعداد صفحات:
346
صفحه
شابك:
978-600-223-160-4
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'نامههای بیپاسخ':
... کتاب را شاید بتوان از گامهای نخست در زندگینامهنویسی دانشمندان به قلم همسرانشان بهشمار آورد. کتاب حاوی شرح حال و زندگی مشترک نویسنده با همسر فقیدش مهدی تجلیپور است که در نیمه راه زندگی بر اثر حمله قلبی از دنیا رفت. دکتر تجلیپور زیستشناس و متخصص کفزیان دریا و دانشیار دانشگاه شهید چمران اهواز بود که در سال 1361 در 48 سالگی درگذشت. خانم مینا که خود نیز فرهنگی است با قلمی سرشار از مهر نسبت به همسر از دست رفتهاش به شرح زندگی مشترک خود با همسرش از آغاز تا پایان زندگی او پرداخته است. (برگرفته از معرفی کتاب در نشریه جهانکتاب، شماره 291-289، صفحه 44)
کتاب با این جملات آغاز میشود:
"وجودم لبریز از شور و عشق و انتظار است. برای بازگشتنش دقیقهها را میشمارم. روز چهاردهم تیرماه را پشت سر گذاشته و به شب رساندهام. امشب آسمان ستاره باران است. در نیمهی ماه رمضان عروس شب با تاج سیمین و دامن بلند و افشان پهنهی آسمان را چراغانی کرده و رقص ستارگان را به نظاره نشسته است. این همه شکوه و زیبایی، عطر عشق و امید را در فضای جان میپراکند و مژدهی وصل یار میدهد. نزدیک به یک هفته از سفر مهدی به اهواز میگذرد. دوری از او حتی یک ساعت هم برای من مشکل است. تصمیم گرفتهایم تا آنجا که ممکن است دیگر از هم دور نشویم و این باقیماندهی عمر را در کنار یکدیگر بمانیم. الان مهدی در راه است و با دنیایی از شوق و امید به سوی ما میآید. قلبم از شادی موج میزند. آسمان خیالم بیکران و نور باران است. امشب باید هرچه زودتر بخوابم، تا زمان در کام سیاهی شب ناپدید شود و صبح امید بدمد. برترین هدیهی دیدارش، ترنم ترانههای موزون عاشقانه است. چهرهی گشاده و لب خندانش نوید عشق و امید میدهد و آغوش گرمش جایگاه امنیت و آرامش من است ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!