ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
سرگیجه
نویسنده:
ژوئل اگلوف
(Joel Egloff)
ترجمه:
موگه رازانی
ناشر:
نشر کلاغ
سال نشر:
1392
(چاپ
3
)
قیمت:
5000
تومان
تعداد صفحات:
102
صفحه
شابك:
978-600-92984-2-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 2 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'سرگیجه':
داستان در دنیایی میگذرد که کره زمین انباشته از آلودگی و زباله است. زندگی، رنگی خاکستری و تیره و تار دارد و فضا انباشته از بوهای تهوعآور است. قهرمان داستان در یک کشتارگاه کار میکند و با وجود بیعلاقگی به شغلش، هر روز را با انجام این کار به شب میرساند. آیا گریزی از این وضعیت ناگوار وجود دارد؟
داستان با این جملات آغاز میشود:
"وقتی باد از سمت غرب میآید، بیشتر بوی تخممرغ گندیده میدهد. اگر از سمت شرق بوزد، یکجور بوی گوگرد است که گلو را میسوزاند. باد شمال، دودی سیاهرنگ را یکراست به طرفمان میآورد. و وقتی باد جنوب بلند میشود، که خوشبختانه زیاد پیش نمیآید، دریککلام، واقعا بوی کثافت میدهد.
خیلیوقت است که دیگر به این چیزها توجهی نداریم. بههرحال، مسالهی عادت است. آدم به همهچیز عادت میکند.
از نظر آبوهوا بخت با ما یار نیست. تاجاییکه به خاطر دارم، اینجا همیشه همینقدر گرم و همینقدر تاریک بوده است. هرچه ذهنم را زیرورو میکنم، یکذره هوای خنک هم به یاد نمیآورم. خاطرهیی از بازشدن آسمان ندارم، یا حتا از سوراخشدن این لحاف خاکستری که بعضی روزها حتا تا روی سرمان پایین میآید و اگر باد بلند نشود، روزها و گاهی هفتهها از صبح تا شب ما را در مه فرو میبرد ..."
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را
اینجا
و
اینجا
بیابید.
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!